تحقیق جامعه مدني و جامعه سياسي 115 ص ( ورد) 💯

دانلود تحقیق جامعه مدني و جامعه سياسي 115 ص ( ورد) باکیفیت

🟢 بهترین کیفیت

🟢 ارزان

🟢 دانلود با لینک مستقیم و زیپ نشده

🟢 پشتیبانی 24 ساعته

تحقیق جامعه مدني و جامعه سياسي 115 ص ( ورد)

تحقیق-جامعه-مدني-و-جامعه-سياسي-115-ص-(-ورد)لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 146 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏1
‏مقدمه : انسان اجتماعي
‏اول ‏–‏ جامعه مدني
‏انسان با استعدادهاي دوگانه تنهايي و معاشرت جويي خود ، ذهن فلاسفه را همواره به خود مشغول ساخته است . اين دو استعداد اگر چه ظاهرا ضد يكديگر به نظر مي رسند ، در حقيقت با هم در ارتباط و متلازمند . بدين معني كه از يك طرف ، تنهايي انسان در استعداد فردي و خود مشغولي او است و از طرف ديگر ميل به معاشرت در بين افراد مستقل زندگي جمعي را به وجود مي آورد . اين دو حالت كه هر يك در جاي خود اصالت دارد ، نه تنها يكديگر را نفي نمي كنند ، بلكه دو قطب هستي بخش جامعه بشري به شمار مي آيند .
‏با قبول ملازمه مذكور ، انسان اجتماعي مجموعا دربرگيرنده پديده اي به نام جامعه مي باشد . اين جامعه ، يا برآيند معاشرت جويي طبيعي انسانها است كه آن را جامعه طبيعي مي نامند و يا انسانها به خاطر علايق و منافع مشترك و گوناگون اقتصادي ، اجتماعي ، سياسي و فرهنگي و حتي عقيدتي كه دارند با به كار انداختن انديشه و هنر خود آن را بنا مي نهند كه اصطلاحا ” جامعه مدني ” ناميده مي شود . اين جامعه ممكن است همسان يا نقطه مقابل ” جامعه سياسي ” ناميده شود .
‏دوم ‏–‏ جامعه مدني در انديشه هاي سياسي
‏2
‏جامعه مدني محور اصلي مطالعه انديشمندان ژرف بين خصوصا فلاسفه سياسي از گذشته هاي دور تاكنون بوده است كه پيرامون نقش آن در انسجام جامعه سياسي و در مقابل حكومت به تجزيه و تحليل پرداخته اند . فلسفه سياسي انديشه خردمندانه اي است كه درباره جامعه سياسي و پديده ها و گروههاي متنوع اجتماعي مربوط به آن به كار مي رود . غرض اصلي و عمده فلاسفه سياسي شرح و وصف تحليلي و ارزيابي جوامع سياسي و آئين زندگاني سياسي و شيوه زمامداري است . جدال فلاسفه در مورد ظهور جامعه و دولت و يا مساله قدرت و بحث در تنازع و تضاد و يا تلازم بين اصالت فرد و اصالت جمع مجموعا متكي به اهدافي است كه سعادت بشريت در آن ملحوظ مي شود . پديداري جوامع و دولتها ، رابطه مستقيم يا با واسطه فرد و دولت ، حاكميت و حكومت ، حقوق و قانون ، حقوق و آزاديهاي فردي و گروهي و نقش مثبت و منفي مردم در امر زمامداري ، از موضوعات قابل توجه در جامعه سياسي به شمار مي رود كه فلاسفه به تفاوت از آن سخن گفته اند .
‏الف ‏–‏ فلاسفه قديم يونان و جامعه سياسي
‏يونان قديم گونه اي از زندگي شهري سامان يافته را نوع تكامل يافته زندگي شهري به نام ” دولت ‏–‏ شهر ” در نظر مي گرفتند و آن را مايه زندگي خوب و شايسته مي دانستند .
‏افلاطون و ارسطو اين اشتراك را در نظر داشتند كه چون انسان ذاتا حيوان اجتماعي است ، جامعه سامان يافته شهري يك نهاد شهري به حساب مي آيد .
‏4
‏به نظر افلاطون ، كشور و دولت براي اين وجود دارد كه در خدمت نيازهاي انسان باشد . زيرا آدميان از يكديگر بي نياز هستند و يار و ياور يكديگرند . در مدينه مورد نظر افلاطون ” خير و مصلحت عموم ” منظور اصلي است و بدين منظور وجود حكومت و قانون ضروري مي باشد .
‏حكومت مي تواند در اختيار يك تن ، تني چند و يا عامه مردم باشد . در صورت رعايت قانون حكومت فردي بهترين نوع ، حكومت تني چند در مرتبه دوم و حكومت عام بدترين نوع خواهد بود . برعكس اگر جامعه بي قانون باشد ، بدترين نوع ، حكومت فرد خود كامه و ستمگرا است ، در حالي كه حكومت عامه كمترين بدي را داراست .
‏بدين ترتيب از نظر افلاطون ، دموكراسي از همه حكومتهاي قانون مند بدتر و از همه حكومتهاي بي قانون بهتر است .
‏از نظر ارسطو نيز انسان مدني الطبع است . وي به جاي آنكه حكومت را حاصل بند و بست هاي زودگذر ميان افراد پندارد ، آن را پديد آورنده كشش پنهاني سرشت آدمي با همانندان خد مي داند . بر اساس اين اعتقاد خانواده جامعه ابتدايي است كه براي زندگي روز مره به وجود مي آيد .
‏با پيوند چند خانواده دهكده و با پيوند چند دهكده مدينه ( شهر ) پديدار مي شود . اين پديداري آفريده طبيعت است و انسان بالطبع حيوان سياسي است . به اين ترتيب كسي كه نمي تواند با ديگران زيست كند يا چندان به ذات خويش متكي است كه نيازي به همزيستي با ديگران ندارد ، عضو شهر نيست و از اين رو ، يا بايد ” دد ” باشد يا ” خدا
‏4
” .
‏شهر جامعه سياسي مطلوبي است كه برآورنده زندگي كامل و تامين كننده غايات طبيعي انسان است و دولت به عنوان مجري ، وظيفه خدمت به غايات انساني ، تشكيل مي گردد . بنابراين غرض دولت يا جامعه سياسي عبارت از تحصيل بزرگترين خير در بالاترين صور آن براي اعضاي جامعه سياسي است . حكومت كه بالاترين مرجع قدرت در تشكيلات قدرت است ، به ناچار بايد در دست شخص واحد ( پادشاهي ) عده معدودي از اشخاص ( آريستوكراسي ) يا عده كثيري از همان اشخاص ( جمهوري باشد ) .
‏در تمام اين اشكال ، اگر قصد اعمال قدرت تامين منافع شخصي باشد همه شان منحرف هستند .
‏شكل منحرف پادشاهي توراني ، آريستو كراسي اليگارشي و جمهوري دموكراسي افراطي است . حكومت ستمگر آن است كه فقط به راه تامين منافع فرمانروا كشيده شود . اليگارشي فقط به اصطلاح توانگران و دموكراسي فقط به صلاح تهيدستان نظر دارد .
‏ارسطو در مقام مقايسه بهترين نوع حكومتها از حكومت دموكراسي دفاع مشروط مي كند و با توجه به نظام طبقاتي موجود در زمان خود مي گويد : اگر چه توده مردم هر فردشان از فضيلت كامل بي بهره باشد ، چون گردهم آيند مجموعا و نه يكايك بيشتر از گروه داراي فضيلت مي شوند

 

دانلود فایل