تحقیق اهميت علم از ديدگاه اسلام 💯

دانلود تحقیق اهميت علم از ديدگاه اسلام باکیفیت

🟢 بهترین کیفیت

🟢 ارزان

🟢 دانلود با لینک مستقیم و زیپ نشده

🟢 پشتیبانی 24 ساعته

تحقیق اهميت علم از ديدگاه اسلام

تحقیق-اهميت-علم-از-ديدگاه-اسلاملینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 43 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏تأثير دستاوردهاى جديد علمى و كلاميِ مسيحيت بر حوزه مباحث دينى
‏اغراق نيست اگر بگوييم موفقيت هاى چشمگير غرب در گشودن افق هاى جديد دانش، فريبنده ترين و جذاب ترين مظهر اين تمدن جديد است. علم تجربى، كه متأسفانه در جوامع مسلمان به آن بى توجهى شده بود، از طريق غرب و از راه هاى مختلف، كه بعضى طرق آن را پيش از اين برشمرديم، راه خود را به جامعه اسلامى گشود و با حساس كردن اذهان، از جنبه هاى مختلف بر حوزه مباحث دينى به ويژه نحوه استدلال و بيان موضوعات، تأثير گذارد. علم و مباحث جديد كلاميِ ياد شده، نه تنها خود، ذهنيت مسلمانان را در مورد طبيعت و قوانين حاكم بر آن تغيير داد و هم چنين پرسش هاى جديدى را در برابر آنان مطرح كرد، بلكه برخى از انديشمندان مسلمان را نيز بر آن داشت تا براى يافتن جواب پرسش هاى مطرح شده، به كلام مسيحيت و پاسخ هايى كه پيش از اين، به آن داده شده و موضعى كه در برابر آن گرفته شده بود، روى آورند. آن چه در اين بخش برآن تأكيد مى شود، راه هاى ورود مباحث جديد علمى و كلامى به حوزه مباحث مسلمانان نيست. مواردى كه پيش از اين از آنها ياد كرديم، مستشرقان و مبشران، تحولات سياسى و ظهور مكاتب جديد اجتماعى و فلسفى، اينها و غير از اينها، در راه يافتن اين مب
‏احث به جامعه مسلمانان نقش داشتند. در اين جا تنها مى كوشيم تا با بيان مواردى از تأثير كلام مسيحيت و موضع گيرى در برابر آن و نيز علم جديد بر انديشه مسلمانان، وسعت اين نوع تأثيرات را بنمايانيم.
‏اسلام، علم و كلام مسيحيت
‏(رابطه اسلام و علم) از نخستين مسائلى است كه در مواجهه جوامع اسلامى با تمدن غرب، مطرح گرديده و همچنان در برخى مجامع، مورد بحث است.
‏از ابتداى مواجهه دنياى اسلام با تمدن غرب، انديشمندان اسلامى درپى يافتن علل عقب افتادگيِ مسلمانان برآمدند. بسيارى، ريشه آن را در بى رغبتى مسلمانان درتحصيل علوم دانسته، كوشيدند تا با تأكيد بر سفارش هاى اسلام براى آموختن دانش و نيز زدودن اتهام كفر و الحاد از چهره آن، كه به علت انتسابش به غرب غير مسلمان ايجاد شده بود، مسلمانان را به فراگيريِ دانش هاى نو تشويق نمايند. سيد جمال الدين اسد آبادى در اين باره مى گويد:
‏علماى ما در اين زمان علم را به دو قسم كرده اند: يكى را مى گويند علم مسلمانان و يكى را مى گويند علم فرنگ.
‏سپس اضافه مى كند:
‏چه بسيار تعجب است كه مسلمانان، آن علومى كه به ارسطو منسوب است آن را به غايت رغبت مى خوانند، گويا ارسطو يكى از اراكين مسلمانان بوده. و اما سخن (اگر) به كليلو‏(1)‏ و نيوتون و كپلر نسبت داده شود، آن را كفر مى انگارند. پدر و مادر علم، برهان است و دليل، نه ارسطو است و نه كليلو. حق در آن جا است كه برهان بوده باشد. و آنها كه منع از علوم و معارف مى كنند به زعم خود صيانت ديانت اسلاميه را مى نمايند. آنها فى الحقيقه دشمن ديانت اسلاميه هستند. نزديك ترين آنها به علوم و معارف ديانت اسلاميه است.‏(2)‏
‏عده اى نيز به استدلال پرداختند تا اثبات كنند كه غرب در اصل، دانش را از اسلام و مسلمانان گرفته است. طهطاوى از كسانى است كه اين چنين مى انديشيد. او مى گفت دانش اروپا كه براى مسلمانان فقط ظاهراً بيگانه به نظر مى آيد، در اصل اسلامى است. و معتقد بود كه به هر حال، بيش تر دانش اروپا، از عربى ترجمه شده است.‏(3)‏ بر اين گفتار دو اثر مترتب بود:
‏اول آن كه چهره كفرآلوده علم وارداتى را مى پيراست و اقتباس از آن را توجيه مى كرد. و دوم آن كه احساس حقارت مسلمانان در برابر اين همه پيشرفت و دانش را جبران مى كرد.‏(4)‏
‏كوشش اين متفكران اسلامى به گفتن و نوشتن محدود نمى شود. براى رفع اين نقيصه، اقدام عملى نيز صورت گرفت. اصلاح نظام آموزشى، سرلوحه اهداف جمله مدعيان اصلاح و نوگرايى در جوامع اسلامى بود. نام سيد جمال، قرين اصلاحات آموزشى در تركيه است.‏(5)‏ تأسيس دانشگاه عليگر در هند، كوششى در اين جهت بود.‏(6)‏ سر سيد احمدخان انگيزه خود را از اين كار چنين باز مى گويد:
‏من در آن وقت هرگز گمان نمى كردم كه مسلمانان دوباره رشد كرده، عزّتى به دست آورند. وضعى را كه قوم من در آن زمان داشتند، من تحمل ديدنش را نداشتم.‏(7)‏
‏بنابراين،
‏بايد مسلمانان را براى اخذ و پذيرش اين تمدن غربى تشويق كرد تا ملت هاى متمدن، آنها را به ديده حقارت نگاه نكرده و از ملت هاى پيشرفته به حسابشان آورند.‏(8)‏
‏تأسيس مدرسه دارالعلوم ويوبند، كه امروز نيز يك مركز فرهنگ اسلامى بزرگ در هند به شمار مى آيد، اقدامى ديگر از اين دست است.‏(9)‏ جنبش ندوة العلما به رهبريِ مولانا محمدعلى مونگيرى و علامه شبلى نعمانى نيز در اين راه قدم هايى برداشت.‏(10)‏ در مصر هم، عبده و پس از او ديگران براى بهبود نظام آموزشى، بسيار كوشيدند.‏(11)‏
‏در برابر اين عده، مستشرقان و برخى تحصيل كرده هاى فرنگ رفته يا غربزده، ادعاى ناسازگارى ذاتيِ اسلام با علم را دليل واقعيِ بى رغبتيِ مسلمانان به علم بيان مى كردند. اين سخنان واكنش گسترده اى را در جامعه مسلمانان درپى داشت. آنها علاوه بر آن كه در مباحثى كلى به اثبات هماهنگيِ اسلام با عقل و علم پرداختند، به تطبيق شاخه هاى مشخص علوم و يافته هاى آن با احكام اسلام و موضوعات قرآنى نيزمبادرت ورزيدند. مبارزه با اوهام، بدعت ها و خرافات، روى ديگر اين تلاش است كه متفكران نوانديش اين دوره، به آن شناخته مى شوند. سيد جمال، عبده، رشيد رضا، كواكبى در اين راه پيشتاز بوده اند.‏(12)‏ مقالات عروة الوثقى از اولين نوشته ها بود كه به پاسخ گويى به اشكال هاى غربى ها به اسلام پرداخت.‏(13)‏
‏سر سيد احمدخان، شخصيتى ديگر است كه به تفسير قرآن، مطابق با علم مى پردازد.‏(14)‏ او معتقد است:
‏هر اعتقادى كه با علم مخالفت كند نمى تواند خود را پابرجا نگاه دارد. به اطراف خود بنگريد و ببينيد اين نوع عقايد در اديان چگونه به خاكستر تبديل مى شود؛ همان گونه كه برق و براق، علف هاى هرزه و ضعيف را مى خشكاند. در باغ هميشه سرسبز اسلام، آن علف هاى هرزه اى كه در طول قرون به سبب غفلت مسلمانان روييده، به همين صورت از ميان مى رود. هر فردى كه دوستدار اين باغ هميشه بهار است بايد اين علف هاى هرزه را ريشه كن كند گرچه به باغ نيز لطمه بخورد.

 

دانلود فایل