بررسی عوامل موثر در انتخاب رنگ
بررسی عوامل موثر در انتخاب رنگ
دسته بندی | هنر و گرافیک |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 47 کیلو بایت |
تعداد صفحات | 59 |
دریافت فایل
«اثر رنگ در فرش»
رنگ از عواملی است كه بنا به قراین تاریخی همیشه توجه بشر را جلب كرده است.
رنگها بوسیلة امواجی ایجاد میشوند كه اختلاف طول امواج و تعداد نوسانها باعث تعدد آنها میگردد. رنگ بر جسم و روح انسان تأثیری مسلم دارد. تأثیر جسمانی و روانی رنگها را از اكتشافات قرن اخیر میدانند ولی در قرون وسطی پزشكان از رنگ قرمز برای درمان بیماریهای پوستی استفاده میكردند. در طب قدیم خود ما، اطاق بیماران سرخكی را با پارچههای قرمز رنگ، رنگین میساختند. در یونان باستان از رشتههای بنفش رنگ كه با رنگهای دیگری مانند سیاه، سفید و آبی مخلوط شده بود در كار پزشكی بهرهبرداری میشد. پزشكان زمانة ما نیز در درمان بیماری روانی از تأثیر رنگها غافل نیستند. دربارة رنگ و تركیب و هماهنگی آنها كتابهای بسیاری فراهم آمده است. با دستگاههای اندازهگیری، ثابت كردهاند كه تعداد ضربان نبض و دفعات تنفس شخصی كه در اتاق قرمز رنگی قرار میگیرد، بیشتر از حد معمول میشود. درمان كودكان بیحس و كم خون به وسیلة رنگ قرمز نتیجه غیرقابل انكاری دارد زیرا با تأثیر رنگ قرمز تعداد گلبولهای قرمز فزونی میگیرد دور شد بدن به سرعت بیشتری میرسد و در نتیجه وزن كودك بیشتر میگردد. میل به فعالیت و احساس شادی و نشاط بعد از احساس رنگ قرمز انكار ناپذیر است.
هر فردی در مقابل رنگها احساس مشخص و مبتنی بر تجربههای آگاهانه و ناخودآگاهانه دارد و همین تجربه ها باعث میشود كه بعضی افراد یك یا دو رنگ را بر سایر رنگها ترجیح بدهند و یا اینكه یك رنگ را نپسندند. در عین حال بعضی از رنگها را همگانی میدانند.
مثلاً قرمز برای عشق و رنگ بنفش برای اندوه و رنگ سبز برای امید همگانی تصور شده است.
vعوامل مؤثر در انتخاب رنگ :
در انتخاب رنگ بین افراد تفاوت قابل ملاحظهای وجود دارد. یكی رنگ ابی را بر رنگهیا دیگر ترجیح میدهد و دو دیگر رنگ سبز را رنگ دوست داشتنی میشناسد.
به درستی نمیتوان گفت چرا افراد در رنگهای مطلوب و محبوب مخصوص خویشتن دارند. شاید زمینههای ذهنی، تجربهها، تداعیها و حوادث دیگری كه در زندگی بزرگسالان بوجود آمده است! افرادی را به رنگ مشخصی علاقمند ساخته باشد. و شاید نیازهای بدنی باعث جلب توجه باشد و نیز میدانیم بعضی از رنگها مورد پذیرش معدودی قرار نمیگیرند و حتی از آن رنگها ابزار نفرت هم میكنند. هنوز هیچ مجموعهای دربارة رنگهای موردپسند مردم تمامی كشورها به دست نیامده است و نیز از واكنش افراد جماعات گوناگون در برابر رنگ اطلاع كافی در دست نیست.
– تأثیر سن در انتخاب رنگ :
سن اشخاص در انتخاب رنگ تأثیری قابل ملاحظه دارد مثلاً رنگهای انتخابی خردسالان با بزرگسالان تفاوت دارد. رنگهای زنده و خالص مورد توجه كودكان قرار میگیرد. در صورتی كه بزرگسالان رنگهای پخته و تركیب شده را ترجیح میدهند.
– محل زندگی :
محل زندگی نیز در انتخاب رنگ مؤثر است. در مناطقی كه هوا آفتابی است نوع انتخاب رنگ اشخاص با مناطق ابری تفاوت دارد همچنین در مناطقی كه آفتاب درخشان دارند رنگهای مورد توجه معمولاً قوی، غنی و غالباً براق است، ولی در مناطقی كه زیاد آفتابی نیست رنگهای تیره و ملایم انتخاب میشوند.
فصول سالانه عاملی است كه اشخاص را در برابر سئوال محقق وا دار به جوابهائی متناسب با فصل سازد. در زمستان رنگهای تیره و در تابستان رنگهای روشن بیشتر مورد توجه قرار میگیرند. یكی از مشكلاتی كه در رنگ آمیزی ساختمانها وجود دارد مسئلة تأثیر محیط در رنگ ساختمان است و اگر به عكسهایی كه در تابستان و در زمستان از یك ساختمان گرفته باشیم با دقت ملاحظه كنیم ساختمان ما دو جلوة متفاوت را نشان میدهد لذا باید سعی كرد رنگی برای ساختمان و اثاثیهها و پردهها انتخاب بشود كه در تمام فصول و نیز در صبح و ظهر و شب هماهنگ با رنگ نور محیط باشد.
– تفاوت انتخاب رنگ در شهر و روستا :
رنگهای سرد و پاستل مورد توجه شهروندان است در حالیكه روستانشینان از رنگهای گرم مانند قرمز و رنگهای اشباع شده و نقوش الوان انتخاب میكنند. گویا تماس روستانشینان با طبیعت باعث میشود كه رنگ سبز كمتر طرف توجه قرار بگیرد، در حالی كه شهروندان به انتخاب رنگ سبز علاقة بیشتری دارند.
– فرهنگ :
فرهنگ جامعه در عقیدة انتخاب رنگ بیاثر نیست. برای تشخیص سلیقة اشخاص به تحقیقات روانی و اجتماعی دست میبرند، در این تحقیقات مصاحبه و تكثیر پرسشنامه از وسایل تحقیق به شمار میآید، بعد از هر تحقیق میتوان سلیقة جمعی یا گروهی را دریافت.
– وضع بدن و سلامت روح :
سلامت بدن و سلامت روح و نیز خصایص اخلاقی دیگر كه بطور كلی میتوان گفت شخصیت آدمی را تشكیل میدهند و حتی حالت روانی زمان تحقیق در انتخاب رنگی كه وسیله افراد صورت میگیرد، مؤثر است.
– انتخاب رنگ توسط زنان و مردان :
با پرسشنامههای متعدد تاكنون نتوانستهاند بین سلیقة زنان و مردان در انتخاب رنگ نظر قاطعی پیدا كنند ولی میتوان گفت در اجتماع، بعضی از رنگها را زنانه و بعضی دیگر را مردانه میشناسند و برای نوزادان دختر لباسها را به رنگ صورتی و برای نوزادان پسر، آبی انتخاب میكنند.
v تئوری رنگ :
دربارة تئوری رنگ كتابهای زیادی در سالهای گذشته به فارسی ترجمه شده است. در اینجا به صورت خیلی خلاصه مطالبی یادآوری میشود. شناسایی رنگها و آگاهی از رموز روانی آنها ما را در استفادة صحیح و از آنها راهنمائی میكند.
سه رنگ اصلای وجود دارد كه عبارتند از رنگهای قرمز، زردو آبی.
و رنگهای فرعی رنگهایی هستند كه از تركیب دو رنگ اصلی به دست میآیند و عبارتند از :
– رنگهای گرم و رنگهای سرد :
رنگهای گرم عبارتند از رنگ قرمز، نارنجی، زرد. رنگ قرمز از دیگر رنگها گرمتر به نظر میرسد و تماشای رنگهای گرم میزان ضربان قلب را تشدید و تنفس را تند میكند و در نقاشی برای نمایش فضای پرهیجان بكار میرود و در معماری در راهروها میتوان بكار برد كه باعث تحرك بشود و افراد زودتر از راهروها حركت كنند. این رنگها بر اثر تشابهی كه با آتش و خورشید دارند گرما را به احساس میآورند. قرمز و نارنجی وقتی مجاور هم قرار بگیرند بالاترین درجة گرما را نشان میدهند.
رنگهای سرد عبارتند از : آبی ـ نیلی ـ بنفش ـ سبز
برخلاف رنگهای گرم این رنگها باعث آرامش و انسان را از هیجان باز میدارد. نشانة طبیعی رنگهای سرد آب دریا و آسمان آبی است. سبز و آبی در كنار هم سردترین رنگها را جلوه میدهند.
– تضاد رنگ :
مقایسه دو رنگ و اختلافشان را در نظر میگیریم. میان رنگها هفت نوع مختلف تضاد وجود دارد كه عبارتند از :
1- تضاد
وقتی بوجود میآید كه دو رنگ مختلف پهلوی هم قرار بگیرند.
2- تضاد تیرگی و روشنی (سفیدی و سیاهی)
وقتی تشكیل میشود كه رنگها با درجات مختلف روشنی و تیرگی پهلوی هم قرار بگیرند. تمام رنگها را میتوان با رنگ سفید و سیاه روشن و یا تاریك كرد، قویترین تضاد، تضاد رنگ سیاه و سفید است.
3- تضاد سرد و گرم
وقتی بوجود میآید كه رنگ گرم در كنار رنگ سرد قرار بگیرد. قویترین تضاد بین گرم و سرد، با رنگ قرمز نارنجی در كنار آبی سبز است.
4- تضاد مكمل
دو رنگ را مكمل مینامیم كه اگر آن دو را با هم تركیب كنیم رنگ خاكستری بوجود بیاید. مانند تركیب زرد در مقابل بنفش، آبی در مقابل نارنجی و قرمز در مقابل سبز.
5- تضاد هم پایه (متقارن)
هر رنگی بعد از رؤیت به رنگ مكملش نیاز پیدا میكند و این عمل خود بخود در چشم انجام میشود و حتی ممكن است رنگ مكمل حاضر نباشد و چشم خود بخود آن را بوجود آورد.
6- تضاد اشباع
تضاد اشباع میزان صافی رنگها را مشخص مینماید و دربارة شدت و قدرت هر یك و دقت و تیرگی آنها بحث میكند و در مقابل هم قرار دادن رنگ شفاف و رنگ تار، تضاد اشباع را حاصل میكند.
7- تضاد توسعه و امتداد سطوح
این تضاد مستلزم تناسب دو یا چند سطح از رنگهای مختلف است. این تضاد به صورت كم و زیاد و یا كوچكی و بزرگی مورد مطالعه قرار میگیرد.
– تأثیر رنگها (كاركتر رنگها) :
با آزمایشات علمی گوناگون ثابت شده است كه اشخاص در اتاقی كه با رنگ قرمز مایل به نارنجی رنگ آمیزی شده در مقایسه با اتاقی كه با رنگ آبی مایل به سبز رنگآمیزی دارد و احساس مختلف از گرما دارند. تفاوت سرما و گرما در این دو فضا در حدود 3 تا 4 درجه احساس میشود. این احساس در حیوانات هم وجود دارد و در فضاهای آبی بیشتر احساس آرامش به آنها دست میدهد حتی تا سر حد بیحالی و بالعكس رنگ قرمز آنها را به هیجان و ناراحتی وا میدارد. كمی رنگ قرمز و نارنجی در مقابل صفحة آبی یا سبز بیشتر به چشم میخورد از این تأثیر و خصائص رنگها برای بیشتر جلوه دادن شبئی و با مشخص كردن قسمتی از فضا از دیگر قسمتها استفاده میكنند.
دربارة رنگ كتابهای زیادی نوشته شده است و در سالهای اخیر هم فیزیكدانان، روانشناسان، شبمیستها و هنرمندان در خیلی از حوزههای هنری و صنعتی بطور مداوم در جستجوی كشف جنبههای دیگری از طرز عمل و تأثیر رنگها در انسان هستند. ولی بنظر میآید معمای رنگ بتدریج پیچیدهتر شود. لازم است با خواص و طرز استفاده رنگها آشنا شد.
چند فضای مشابه با پارچههای مشابه با رنگ آمیزی مختلط را میتوان بصورت كاملاً متفاوتی جلوه داد. رنگها میتوانند یك فضا را بزرگتر و با كوچكتر نشان بدهند. رنگها تأثیر بسزایی دربرداشت ما از فضاهای داخلی دارند. نه تنها از لحاظ زیبایی و با علاقة ما به رنگ خاصی بلكه رنگها دارای خواصی هستند كه در روحیه و احساس و حركات ما با اینكه از تأثیر رنگها در كودكان و بزرگسالان بعد از تحقیقات روانی میتوان اظهار نظر كرد در بعضی از كتابها مطالبی مرقوم شده است كه نكاتی از آنها در زیر میآید :
آبی : رنگ آبی كه در آسمان و دریا دیده میشود، رنگ آرامش است. میگویند این رنگ ضربان قلب و تنفس را آرام میسازد و استراحت عمومی در پی احساس این رنگ دست میدهد، در نتیجه انسان به رضایت خاطر میرسد، قدر مسلم این است كه رنگ آبی آسمانی رنگی است كه در محیط زیست وجود دارد و پی در پی انسانها را متأثر میسازد.
زرد : نزدیكترین رنگها به نور خورشید است. این رنگ نورانی و تابنده مینماید. قدرت رنگ زرد كم است لذا تأثیری سبك و نافذ دارد. رنگ زرد رنگهای دیگر و نور را در خود منعكس میسازد، این رنگ نوعی هیجان ملایمتر از رنگ قرمز دارد و رنگی است فرح بخش.
رنگ زرد را نشانة اشتیاق و علاقه و هوش و تیز بینی میشناسد و رنگ زرد را هر آینه خیلی كم رنگ به كار ببرند نموداری از حسادت است. زرد باعث تحریك قوای فكری است، در فضاهایی كه مربوط به بحث و تبادل نظر است از رنگ زرد استفاده میكنند. در انسان رنگ زرد احساس سبكی و راضی بودن را بوجود میآورد.
قرمز : رنگ آتش و نمایانگر حرارت و گرمی است این رنگ نمایانگر هیجانات و احساسات انسانی است. در تابستان رنگ قرمز درجه حرارت هوا را بیشتر مینماید. رنگ قرمز را رنگ خون، رنگ زندگی، با عشق علاقه، شوق و اشتیاق میشناسند. همچنین این رنگ را بیانگر پیروزی، موفقیت، نفوذ و غلبه بر مشكلات میدانند.
كودكان سالم و با نشاط به رنگ قرمز علاقه فراوانی نشان میدهند.
سبز : رنگ سبز رنگ طبیعت است. این رنگ نشانهای از قدرت اراده، اطمینان، اعتما بنفس، امید، ترقی، صفا، جوانی و پایداری است. سبز بیانگر احساسات قدرت فكر و طرز تفكر بهتر است. با دیدن رنگ سبز احساس آرامش دست میدهد.
سفید و مشكی : رنگ سفید چنانچه حد فاصل دو رنگ را بپوشاند باعث تجزیة رنگها میگردد و هر رنگ را بطور مجزا به چشم میآورد. رنگ مشكی متناسب با محیطهایی است كه در آنها مسائل جدی به بحث میآید. همة رنگها در جوار رنگ مشكی و روی آن، جلوة بهتری دارند. از رنگهای سیاه و سفید در منسوجاتی كه به مصرف كفپوش میرسد كمتر استفاده میشود زیرا این هر دو رنگ، گرد و غبار و خاك را زودتر نشان میدهند.
همة رنگها براساس تابش نور تغییر میكند و هر گونه رنگ روشن در پرتو نور شدید سفید مینماید. رنگهای تیره در نور كم رو به سیاهی میروند، همچنین تمامی رنگها در پهلوی یكدیگر و روی یكدیگر تغییر میكنند. بعنوان مثال برای خنثی كردن تأثیر رنگ قرمز مبلها، میتوان كفپوش خاكستری انتخاب كرد و اگر مبلها خاكستری رنگ باشد با كفپوش رنگی آنها را بهتر جلوه میدهند.
واكنش روانی انسان در برابر رنگها
اصل هماهنگی رنگ نه فقط برای كسانی كه در زمینههای نساجی و سرامیك كار میكنند بلكه برای معماران، طراحان و به طور كلی اكثر صنعتگران، مورد توجه میباشد.
در مورد تركیب رنگها بسیار شنیدهایم. همه جا میتوان دایرههای رنگ، نمودارهای رنگ، وسائل مختلف با صفحه و ارقام گوناگون را دید. همچنین منابع نامحدودی در مورد احساسات فردی و نظریهی هنرمندان در این باره وجود دارد.
نمادگرایی در برابر بیان شخص
استفادهی بشر اولیه ازر رنگ هیچ ارتباطی با زیبایی شناسی نداشت. شیوهی برخورد امروزی با رنگ به عنوان عنصر زیبایی به زمان رنسانس و پس از آن بر میگردد. البته درست است كه برای بشر اولیه رنگ و طرح زیبایی وجود داشت اما بیان هنری وی بیش از میل شدید به رازهای جهان و قدرتهای ماوراللطبیعه ناشی میشد تا از یك ضرورت احساسی یا زیبایی شناختی.
رنگهای مورد استفادهی انسان به مدت 4000 سال، تا زمان رنسانس، شامل رنگهای سادهی زیر میشد : ارغوانی، زرد، قرمز، سبز، آبی، طلایی، سیاه و سفید. شكی نیست كه این رنگها بخشی از دانش و فلسفهی بشر بودند و از رازها، خدایان، شیاطین و جاودانگی سخن میگفتند. در نتیجه زنده و درخشان بودند. رنگ قرمز مظهر نوع بشر، عنصر آتش به رنگ زرد بود، رنگ آبی عنصر هوا و یا خدای را نمایندگی میكرد. رنگها میبایست مطلق باشند زیرا مفاهیم زنده و مطلقی از زندگی بر زمین یا زندگی پس از مرگ را بیان میكردند.
نگاهی به نظریات مطرح دربارهی واكنش زیبایی شناختی
لئوناردو داوینچی (Leonardo Davinchi )
داوینچی دربارهی رنگ، زیبایی و هارمونی نظرات خاصی دارد. او میگوید : (بین سطوح با سفیدی یكسان و فاصلهی یكسان با چشم. آن سطحی سفیدتر به نظر خواهد رسید كه با تیرهترین رنگ احاطه شده باشد و برعكس سایهای تیرهتر به نظر خواهد رسید كه با روشنترین رنگ احاطه شده باشد).
(بین رنگهای با درجهی خلوص یكسان، رنگی خالصتر به نظر میرسد كه در كنار رنگ متضادش قرار گرفته باشد، مثلاً رنگی در مقابل قرمز یا سیاه در زمینهای سفید… آبی در كنار زرد و سبز نزدكی قرمز، چرا كه هر رنگ زمانی كه در كنار رنگ متضادش قرار میگیرد مشخصتر دیده میشود تا زمانی كه در كنار رنگی مشابه خود قرار گیرد.)
(اگر میخواهید تیرگی شدید را نشان دهید باید آنرا در مقابل روشنایی شدید قرار دهید و برعكس. قانون دیگر اینكه اگر چه نمیتوان زیبایی طبیعی رنگها را افزایش داد، اما میتوان مشاهده كرد كه وقتی رنگها در كنار هم قرار میگیرند زیبایی بیشتری به رنگ میبخشند، همچنین میتوان با ترتیب عاقلانهی رنگها مثل كنار هم چیدن آبی و زرد كم رنگ و یا نظایر این ترتیبات، هارمونی و زیبایی ایجاد كرد.)
یوهان ولفگانگ فون گوته (Johann Noifgang coethe)
گوته، شاعر بزرگ آلمانی، سالهای زیادی از عمر خود را صرف مطالعهی رنگ نمود و به تئوریهای علمی نیوتون انتقاد شدیدی كرد، هر چند در این مورد گوته در اشتباه بود. آنچه گوته به میكند و بنابراین نوعی خصوصیت فعال به خود میگیرد، اگر چه هنوز در سمت منفعل قرار دارد… میتوان گفت بیشتر دافعه دارد تا جاذبه).
گرچه گوته رنگ سبز مایل به زرد را نمیپسندید اما علاقهی زیادی به خود رنگ سبز داشت : (اگر ما زرد و آبی را كه اساسیترین رنگهاست در نظر بگیریم و با یكدیگر مخلوط كنیم نتیجه رنگی خواهد شد كه ما آنرا سبز مینامیم و چشم از دیدن ان لذت فراوانی میبرد. اگر دقیقاً سبز رنگی بین زرد و آبی باشد، بیننده نه میخواهد و نه میتواند رنگی ورای آن تصور كند پس برای محیطهای زندگی دائمی عموماً رنگ سبز را انتخاب میكنند).
برای ایجاد هارمونی، گوته رنگهای مكمل را میپسندد با عطف به دایرهی رنگی، وی نوشت كه زرد طالب بنفش است. آبی نارنجی را طلب میكند یا قرمز خواهان سبز است و برعكس. او از هنرمندان انتظار داشت درباره نظم و هارمونی رنگی اطلاعات جامعی داشته باشند. (تاكنون هنرمندان نسبت به تمام تئوریهای مربوط به رنگ و هر آنچه به این تئوریها تعلق دارد احساسی حاكی از هراس و نفی و تنفر داشتهاند. البته نباید آنها را سرزنش كرد،چرا كه آنچه تاكنون بنام تئوری معروف بوده، كاملاً بیاساس و نامطمئن بوده است.) گوته برای بهبود این اوضاع نهایت تلاشش را كرد.