دانلود مقاله در مورد زند گینا مه شهید حاج حسین خرازی 52 ص 💯

دانلود دانلود مقاله در مورد زند گینا مه شهید حاج حسین خرازی 52 ص باکیفیت

🟢 بهترین کیفیت

🟢 ارزان

🟢 دانلود با لینک مستقیم و زیپ نشده

🟢 پشتیبانی 24 ساعته

دانلود مقاله در مورد زند گینا مه شهید حاج حسین خرازی 52 ص

دانلود-مقاله-در-مورد-زند-گینا-مه-شهید-حاج-حسین-خرازی-52-صلینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 58 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏2
 ‏زند گینا مه شهید حاج حسین ‏خرازی
  ‏در سال 1336 در یکی از محله های مستضعف نشین اصفهان به ‏نام کوی کلم ‏در خانواده ای آگاه و متقی و با ایمان متولد شد. از اوان جوانی جزء نماز گزاران ‏دائم مسجد محل بود که صوت تکبیر و اذان او آرام بخش جان نماز گزاران مسجد سید بود .
‏قامتش رشید رفتارش متین و با وقار بود و نور ایمان در چهره اش همیشه ‏تابان . او را در حقیقت می توان بشیر سبز بهار اسلام دانست که از همان آغاز سالک ‏کوی عرفان ‏متکی به ایمان الهی بود ودر خط نورانی قران سیر می کرد روح مصفای او با ‏تلا وت قران پالا یش یافته بود .
‏حسین در سال1343 وارد مدرسه شد .تحت توجهات پدر ومادر ‏مومنش درعین فراگیری دانش کلاسیک لحظه ای از اموزش مسائل دینی غفلت نمی ‏کرد.
‏پدرش می گفت:(همیشه به محض تمام شدن برنامه کلاسش او ‏را به مسجد می بردم تا از تعالیم روح پرور قران و صراط مستقیم دین غافل ‏نماند.سرانجام درسال 1355 موفق به اخذ دیپلم از دبیرستان شبانه شد سپس به سربازی ‏احضارگردید.
‏ضمن گذراندن دوران سربازی خود در مشهد به تحصیل علوم ‏قرآن و شرکت در مجامع مذهبی مبادرت می نمود .در سال 57 به فرمان امام امت از سربازی ‏گریخت و به صورت علنی به صف انقلابیون مسلمان پیوست و در کمیته های مردمی به فعالیت ‏پرداخت .
‏قبل از شروع جنگ به منظور رفع غائله کردستان به همراه ‏چند نفر دیگر ازهمرزمان به آن سامان رفت و به قلع وقمع گروهکهای خود فروخته پرداخت. ‏در همین مآموریت مجروح شد وبه حال سینه خیز مسافت زیادی را طی نمود تا خود را از ‏مهلکه نجات داد.‏به محض شروع جنگ تحمیلی به جبهه آمد در عملیات ‏زیادی شرکت داشت . او خود را وقف جنگ نمود واز غیر جنگ دست کشید و برای هیشه سنگر ‏نشین شد.کار خود را از فرماندهی دسته و گروهان آغاز کرد درطول نبرد حق علیه باطل ‏لحظه ای از پای ننشست . وی در عملیات«فتح المبین»چند لشگر تحت فرماندهی داشت .‏بعد از این فتح عظیم به میل و خواست خود تنها به فرماندهی ‏لشگر امام حسین (ع)قناعت کرد در طی عملیات مختلف بارها مجروح شد و روی هم رفته سی ‏بار ترکش توپ و خمپاره به او اصابت کرد و همیشه به محض بهبودی نسبی دوباره از تخت ‏بیمارستان به سرعت راهی جبهه ها می شد از جمله در عملیات خیبر بود که به شدت مجروح ‏شد و دست راستش را تقدیم اسلام عزیز نمود پس از قطع شدن دستش سفارش یک نوع اسلحه ‏مخصوص را داد تا به راحتی با یک دست بتواند تیراندازی ‏کند.‏وسرانجام در عملیات کربلای 5 که با هدف ترمیم خطوط پدافندی ‏از3/12/65شروع گردید در هفتم اسفند ماه به ساعتهای آخرین خود نزدیک می شد . ماشین ‏جنگی عراق در این عملیات ضربات سختی را متحمل شد . بیش از سی هزار نفر کشته وهشتاد
‏2
 ‏زند گینا مه شهید حاج حسین ‏خرازی
  ‏در سال 1336 در یکی از محله های مستضعف نشین اصفهان به ‏نام کوی کلم ‏در خانواده ای آگاه و متقی و با ایمان متولد شد. از اوان جوانی جزء نماز گزاران ‏دائم مسجد محل بود که صوت تکبیر و اذان او آرام بخش جان نماز گزاران مسجد سید بود .
‏قامتش رشید رفتارش متین و با وقار بود و نور ایمان در چهره اش همیشه ‏تابان . او را در حقیقت می توان بشیر سبز بهار اسلام دانست که از همان آغاز سالک ‏کوی عرفان ‏متکی به ایمان الهی بود ودر خط نورانی قران سیر می کرد روح مصفای او با ‏تلا وت قران پالا یش یافته بود .
‏حسین در سال1343 وارد مدرسه شد .تحت توجهات پدر ومادر ‏مومنش درعین فراگیری دانش کلاسیک لحظه ای از اموزش مسائل دینی غفلت نمی ‏کرد.
‏پدرش می گفت:(همیشه به محض تمام شدن برنامه کلاسش او ‏را به مسجد می بردم تا از تعالیم روح پرور قران و صراط مستقیم دین غافل ‏نماند.سرانجام درسال 1355 موفق به اخذ دیپلم از دبیرستان شبانه شد سپس به سربازی ‏احضارگردید.
‏ضمن گذراندن دوران سربازی خود در مشهد به تحصیل علوم ‏قرآن و شرکت در مجامع مذهبی مبادرت می نمود .در سال 57 به فرمان امام امت از سربازی ‏گریخت و به صورت علنی به صف انقلابیون مسلمان پیوست و در کمیته های مردمی به فعالیت ‏پرداخت .
‏قبل از شروع جنگ به منظور رفع غائله کردستان به همراه ‏چند نفر دیگر ازهمرزمان به آن سامان رفت و به قلع وقمع گروهکهای خود فروخته پرداخت. ‏در همین مآموریت مجروح شد وبه حال سینه خیز مسافت زیادی را طی نمود تا خود را از ‏مهلکه نجات داد.‏به محض شروع جنگ تحمیلی به جبهه آمد در عملیات ‏زیادی شرکت داشت . او خود را وقف جنگ نمود واز غیر جنگ دست کشید و برای هیشه سنگر ‏نشین شد.کار خود را از فرماندهی دسته و گروهان آغاز کرد درطول نبرد حق علیه باطل ‏لحظه ای از پای ننشست . وی در عملیات«فتح المبین»چند لشگر تحت فرماندهی داشت .‏بعد از این فتح عظیم به میل و خواست خود تنها به فرماندهی ‏لشگر امام حسین (ع)قناعت کرد در طی عملیات مختلف بارها مجروح شد و روی هم رفته سی ‏بار ترکش توپ و خمپاره به او اصابت کرد و همیشه به محض بهبودی نسبی دوباره از تخت ‏بیمارستان به سرعت راهی جبهه ها می شد از جمله در عملیات خیبر بود که به شدت مجروح ‏شد و دست راستش را تقدیم اسلام عزیز نمود پس از قطع شدن دستش سفارش یک نوع اسلحه ‏مخصوص را داد تا به راحتی با یک دست بتواند تیراندازی ‏کند.‏وسرانجام در عملیات کربلای 5 که با هدف ترمیم خطوط پدافندی ‏از3/12/65شروع گردید در هفتم اسفند ماه به ساعتهای آخرین خود نزدیک می شد . ماشین ‏جنگی عراق در این عملیات ضربات سختی را متحمل شد . بیش از سی هزار نفر کشته وهشتاد
‏2
 ‏زند گینا مه شهید حاج حسین ‏خرازی
  ‏در سال 1336 در یکی از محله های مستضعف نشین اصفهان به ‏نام کوی کلم ‏در خانواده ای آگاه و متقی و با ایمان متولد شد. از اوان جوانی جزء نماز گزاران ‏دائم مسجد محل بود که صوت تکبیر و اذان او آرام بخش جان نماز گزاران مسجد سید بود .
‏قامتش رشید رفتارش متین و با وقار بود و نور ایمان در چهره اش همیشه ‏تابان . او را در حقیقت می توان بشیر سبز بهار اسلام دانست که از همان آغاز سالک ‏کوی عرفان ‏متکی به ایمان الهی بود ودر خط نورانی قران سیر می کرد روح مصفای او با ‏تلا وت قران پالا یش یافته بود .
‏حسین در سال1343 وارد مدرسه شد .تحت توجهات پدر ومادر ‏مومنش درعین فراگیری دانش کلاسیک لحظه ای از اموزش مسائل دینی غفلت نمی ‏کرد.
‏پدرش می گفت:(همیشه به محض تمام شدن برنامه کلاسش او ‏را به مسجد می بردم تا از تعالیم روح پرور قران و صراط مستقیم دین غافل ‏نماند.سرانجام درسال 1355 موفق به اخذ دیپلم از دبیرستان شبانه شد سپس به سربازی ‏احضارگردید.
‏ضمن گذراندن دوران سربازی خود در مشهد به تحصیل علوم ‏قرآن و شرکت در مجامع مذهبی مبادرت می نمود .در سال 57 به فرمان امام امت از سربازی ‏گریخت و به صورت علنی به صف انقلابیون مسلمان پیوست و در کمیته های مردمی به فعالیت ‏پرداخت .
‏قبل از شروع جنگ به منظور رفع غائله کردستان به همراه ‏چند نفر دیگر ازهمرزمان به آن سامان رفت و به قلع وقمع گروهکهای خود فروخته پرداخت. ‏در همین مآموریت مجروح شد وبه حال سینه خیز مسافت زیادی را طی نمود تا خود را از ‏مهلکه نجات داد.‏به محض شروع جنگ تحمیلی به جبهه آمد در عملیات ‏زیادی شرکت داشت . او خود را وقف جنگ نمود واز غیر جنگ دست کشید و برای هیشه سنگر ‏نشین شد.کار خود را از فرماندهی دسته و گروهان آغاز کرد درطول نبرد حق علیه باطل ‏لحظه ای از پای ننشست . وی در عملیات«فتح المبین»چند لشگر تحت فرماندهی داشت .‏بعد از این فتح عظیم به میل و خواست خود تنها به فرماندهی ‏لشگر امام حسین (ع)قناعت کرد در طی عملیات مختلف بارها مجروح شد و روی هم رفته سی ‏بار ترکش توپ و خمپاره به او اصابت کرد و همیشه به محض بهبودی نسبی دوباره از تخت ‏بیمارستان به سرعت راهی جبهه ها می شد از جمله در عملیات خیبر بود که به شدت مجروح ‏شد و دست راستش را تقدیم اسلام عزیز نمود پس از قطع شدن دستش سفارش یک نوع اسلحه ‏مخصوص را داد تا به راحتی با یک دست بتواند تیراندازی ‏کند.‏وسرانجام در عملیات کربلای 5 که با هدف ترمیم خطوط پدافندی ‏از3/12/65شروع گردید در هفتم اسفند ماه به ساعتهای آخرین خود نزدیک می شد . ماشین ‏جنگی عراق در این عملیات ضربات سختی را متحمل شد . بیش از سی هزار نفر کشته وهشتاد
‏2
 ‏زند گینا مه شهید حاج حسین ‏خرازی
  ‏در سال 1336 در یکی از محله های مستضعف نشین اصفهان به ‏نام کوی کلم ‏در خانواده ای آگاه و متقی و با ایمان متولد شد. از اوان جوانی جزء نماز گزاران ‏دائم مسجد محل بود که صوت تکبیر و اذان او آرام بخش جان نماز گزاران مسجد سید بود .
‏قامتش رشید رفتارش متین و با وقار بود و نور ایمان در چهره اش همیشه ‏تابان . او را در حقیقت می توان بشیر سبز بهار اسلام دانست که از همان آغاز سالک ‏کوی عرفان ‏متکی به ایمان الهی بود ودر خط نورانی قران سیر می کرد روح مصفای او با ‏تلا وت قران پالا یش یافته بود .
‏حسین در سال1343 وارد مدرسه شد .تحت توجهات پدر ومادر ‏مومنش درعین فراگیری دانش کلاسیک لحظه ای از اموزش مسائل دینی غفلت نمی ‏کرد.
‏پدرش می گفت:(همیشه به محض تمام شدن برنامه کلاسش او ‏را به مسجد می بردم تا از تعالیم روح پرور قران و صراط مستقیم دین غافل ‏نماند.سرانجام درسال 1355 موفق به اخذ دیپلم از دبیرستان شبانه شد سپس به سربازی ‏احضارگردید.
‏ضمن گذراندن دوران سربازی خود در مشهد به تحصیل علوم ‏قرآن و شرکت در مجامع مذهبی مبادرت می نمود .در سال 57 به فرمان امام امت از سربازی ‏گریخت و به صورت علنی به صف انقلابیون مسلمان پیوست و در کمیته های مردمی به فعالیت ‏پرداخت .
‏قبل از شروع جنگ به منظور رفع غائله کردستان به همراه ‏چند نفر دیگر ازهمرزمان به آن سامان رفت و به قلع وقمع گروهکهای خود فروخته پرداخت. ‏در همین مآموریت مجروح شد وبه حال سینه خیز مسافت زیادی را طی نمود تا خود را از ‏مهلکه نجات داد.‏به محض شروع جنگ تحمیلی به جبهه آمد در عملیات ‏زیادی شرکت داشت . او خود را وقف جنگ نمود واز غیر جنگ دست کشید و برای هیشه سنگر ‏نشین شد.کار خود را از فرماندهی دسته و گروهان آغاز کرد درطول نبرد حق علیه باطل ‏لحظه ای از پای ننشست . وی در عملیات«فتح المبین»چند لشگر تحت فرماندهی داشت .‏بعد از این فتح عظیم به میل و خواست خود تنها به فرماندهی ‏لشگر امام حسین (ع)قناعت کرد در طی عملیات مختلف بارها مجروح شد و روی هم رفته سی ‏بار ترکش توپ و خمپاره به او اصابت کرد و همیشه به محض بهبودی نسبی دوباره از تخت ‏بیمارستان به سرعت راهی جبهه ها می شد از جمله در عملیات خیبر بود که به شدت مجروح ‏شد و دست راستش را تقدیم اسلام عزیز نمود پس از قطع شدن دستش سفارش یک نوع اسلحه ‏مخصوص را داد تا به راحتی با یک دست بتواند تیراندازی ‏کند.‏وسرانجام در عملیات کربلای 5 که با هدف ترمیم خطوط پدافندی ‏از3/12/65شروع گردید در هفتم اسفند ماه به ساعتهای آخرین خود نزدیک می شد . ماشین ‏جنگی عراق در این عملیات ضربات سختی را متحمل شد . بیش از سی هزار نفر کشته وهشتاد

 

دانلود فایل