⭐️پروتکل درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد برای افسردگی راب زتل (2015)

پروتکل درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد برای افسردگی راب زتل (2015) در 11 صفحه ورد (word) قابل ویرایش با فرمت docx

پروتکل درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد برای افسردگی راب زتل (2015)

پروتکل درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد برای افسردگی راب زتل (2015) در 11 صفحه ورد (word) قابل ویرایش با فرمت docx

مشخصات فایل

تعداد صفحات 11
حجم 22/435 کیلوبایت
فرمت فایل اصلی docx

توضیحات کامل

پروتکل درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد برای افسردگی راب زتل (2015) در 11 صفحه ورد (word) قابل ویرایش با فرمت docx

 

ویژگی های منحصر به فرد این فایل:

  • شامل 8 جلسه درمانی
  • 11 صفحه ورد (10 صفحه متن و توضیحات و 1 صفحه منابع پایانی)
  • نوع تایپ متن: کاملا استاندارد و قابل ویرایش
  • دارای منبع پایانی معتبر و به شیوه  APA
  • قابل اجرا به صورت آموزش گروهی و فردی و دارای توضیحات و اقدامات کامل هر جلسه
  • آماده سازی توسط دکتری روان شناسی
  • اندازه فونت 14 از نوع b lotus و فاصله خط 1 و نیم
  • ویژه دانشجویان کارشناسی ارشد و دکتری روان شناسی، علوم تربیتی و سایر رشته های مرتبط و همچنین قابل استفاده برای مشاورین و درمانگران   
  • پشتیبانی تخصصی (هرگونه سوال تخصصی شما در زمینه این فایل جواب داده می شود)

 

این پکیج (پروتکل) یک فایل کامل در زمینه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد برای افسردگی راب زتل (2015) می باشد.

 

 

فهرست مطالب و جلسات درمانی:

جلسه اول: قرارداد درمانی

جلسه دوم: کنترل مسئله است

جلسه سوم: جایگزین برای کنترل پذیرش/تمایل

جلسه چهارم: گسلش‌شناختی

جلسه پنجم: مشاهده خود، خود به عنوان زمینه

جلسه ششم: تصریح ارزش‌ها

جلسه هفتم: عمل متعهدانه

جلسه هشتم: خلاصه جلسات قبل

 

خلاصه ای از جلسات درمانی پکیج مورد نظر:

جلسه یکم

در جلسه نخست ابتدا اعضا و مشاور خود را معرفی کردند و به عنوان مشاور مقداری از پیشینه خود صحبت کردم و درباره مشاور و هدف جلسات توضیحاتی داده شد. سپس از هر یک از اعضا خواسته شد تا یکی از مشکلات اخیرشانو تلاش‌هایی که برای حل آن به عمل آورده‌اند را بیان کنند و با استفاده از این قضیه درماندگی سازنده توضیح داده شد و این مسئله الغا شد که کنترل مسئله است نه راه‌حل.

استعاره‌های این جلسه عبارتند از انسان در چاه، طناب‌کشی یا هیولا و ببر گرسنه.

استعاره انسان در چاه

خود را در موقعیتی تصور کنید که در یک مکانی قرار دارید در حالیکه چشمان شما بسته است و جعبه ابزار کوچکی در اختیار شما قرار داده شده است، به شما گفته شده است که کار شما قدم زدن در این مکان با چشمان بسته است. در این مکان چاه‌های زیادی قرار دارد که شما از وجود آن‌ها آگاه نیستید. شما شروع به راه رفتن می‌کنید و دیر زود به داخل یکی از چاه‌ها می‌افتید، بلافاصله اطراف را بررسی می‌کنید و به دنبال راه فراری از آن چاه می‌گردید اما در خواهید یافت که هیچ راه گریزی نیست، به سراغ جعبه ابزار می‌روید شاید بتوان ابزاری برای کمک در آن یافت اما تنها ابزار موجود در داخل جعبه، بیلچه است. از بیلچه استفاده می‌کنید اما تنها کاری که می‌توتن با بیلچه انجام داد کندن زمین است و در این موقعیت کندن زمین تنها چاه را عمیق‌تر و موقعیت را بدتر می‌سازد. کندن را سریع‌تر می‌کنید و بیلچه‌های مختلفی را امتحان می‌کنید اما هنوز داخل چاه هستید و تلاش شما فقط باعث شده که چاه عمیق‌تر شود. از افراد پرسیده شد که بهترین راه‌حل در این موقعیت چیست؟ بعضی‌ پاسخ‌ها بی‌ربط به موقعیت و بعضی همراه با خلاقیت بود مثلاً اینکه از بیلچه‌ها استفاده می‌کنم و در دیواره چاه پله درست می‌کنم اما توجه افراد به این موضوع جلب شد که چاه طوریست که خاک آن بسیار نرم است و زمان حال‌پذیر نیست و اینکه بهترین کار در این موقعیت به جای بلافاصله دست به بیلچه شدن زندگی کردن در زمان حال است؛ یعنی نه به گذشته فکر کنیم و خود را بابت افتادن در چاه سرزنش کنیم و نه به آینده بیندیشیم و دنبال استفاده از بیلچه‌ها برای فرار از موقعیت باشیم. مهم‌ترین کار پذیرش آن موقعیت در زمان حال است.

استعاره طناب‌کشی با هیولا

در این استعاره به دو نفر از افراد گفته شد. که یکی برای بازی نقش فرد و دیگری نقش ذهن او که به شکل یک هیولا است و قدرت بدنی او از طرف مقابل بیشتر است، بیابند از آن‌ها خواسته شد که هر کدام سر یک طناب را که به دست آن‌ها داده شده بود تا جایی که توان دارند به سمت خود بکشند و تصور کند که در بین آن‌ها یک چاه قرار گرفته و هرکس که بازنده باشد داخل چاه می‌افتد. هر دو تا چند دقیقه تمام تلاش خود را کردند. سپس از فردی که در برابر ذهنش قرار داشت پرسیده شد چه احساسی دارد و او پاسخ داد که احساس خستگی دارد و کلافه است. از او پرسیده شد آیا راه‌حل دیگری غیر از تلاش برای شکست هیولای مقابل چیزی به ذهنش می‌رسد؟ پاسخ این بود که می‌توانم طناب را رها کنم. نتیجه این استعاره این است که فرد به این نتیجه می‌رسد که تلاش برای غلبه بر ذهن و درگیر شدن با آن کاری بی‌ثمر است.

استعاره ببر گرسنه

در این استعاره به افراد گروه گفته شد بچه ببر کوچکی را تصور کنند که او هر روز تغذیه می‌کنند و ببر هر روز بزرگ‌تر و بزرگ‌تر می‌شود و وعده‌های غذایی بیشتر و بزرگ‌تری را مطالبه می‌کند و دیگر نعره می‌کشد و غیر قابل کنترل گشته است. این بچه ببر را به تجارب مراجع تشبیه می‌کنیم که از آن‌ها اجتناب کرده تا آنجا که بر او غلبه یافته‌اند و غیرقابل کنترل شده‌اند.


توضیحات بیشتر و دانلود



صدور پیش فاکتور، پرداخت آنلاین و دانلود