مقاله در مورد تاثير متقابل جهان بينى و علم اخلاق 💯

دانلود مقاله در مورد تاثير متقابل جهان بينى و علم اخلاق باکیفیت

🟢 بهترین کیفیت

🟢 ارزان

🟢 دانلود با لینک مستقیم و زیپ نشده

🟢 پشتیبانی 24 ساعته

مقاله در مورد تاثير متقابل جهان بينى و علم اخلاق

مقاله-در-مورد-تاثير-متقابل-جهان-بينى-و-علم-اخلاقلینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 35 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏2
‏تاثير متقابل جهان بينى و علم اخلاق‏
‏بين جهان‏‏‏بينى و علم اخلاق تاثير و تاثر متقابل وجود دارد; زيرا از يك سواخلاقيات (علم اخلاق) مانند منطقيات، طبيعيات و رياضيات از علوم جزئى‏‏‏است و زير پوشش ‏«‏علم كلى‏‏»‏ (جهان‏‏‏بينى) قرار دارد; چون اين علم موضوع‏‏‏خود راكه‏‏‏نفس و قواى آن است اثبات مى‏‏‏كند‏ ‏، چنانكه بخشى از اينها را هم‏‏‏علوم طبيعى اثبات مى‏‏‏كند، و از سوى ديگر علم اخلاق نيز درباره جهان‏‏‏بينى‏‏‏اظهار نظر مى‏‏‏كند; به اين معنا كه در علم اخلاق، ثابت مى‏‏‏شود جهان‏‏‏بينى توحيدى، خير، ملايم با روح و امرى ارزشى و كمال روح است ولى‏‏‏جهان‏‏‏بينى الحادى، شر، زيانبار و قبيح است و براى روح پيامد ناگوارى دربر دارد.
‏در علم اخلاق، علوم نافع از علوم غيرنافع شناخته مى‏‏‏شود. پيغمبر اكرم‏‏‏صلى الله عليه و آله و سلم به ذات اقدس اله پناه مى‏‏‏برد و مى‏‏‏فرمايد: ‏«‏اعوذ بك من علم لا ينفع، وقلب لا يخشع، ونفس لا تشبع‏‏»‏ ‏چون علوم از نظر نفع و ضرر به چند قسم تقسيم مى‏‏‏شود، بعضى از علمها نافعند و بعضى نه; بعضى از علوم مانند علوم الحادى، نه تنها نافع نيستند بلكه ضرر هم دارند و بعضى از علوم نه نافع هستند و نه ضار، مانند تاريخ بعضى از اقوام جاهلى كه هيچ نكته آموزنده‏‏‏اى در دانستن آن وجود ندارد و هيچ اثر فقهى هم بر آن مترتب نيست.
‏البته برخى از بخشهاى علم تاريخ و نسب، فوايد فراوانى دارد و از علوم نافع به شمار مى‏‏‏آيد اما آشنايى با قواعد علمى مربوط به انساب و تاريخ اقوامى كه آثار علمى يا صنعتى و هنرى از خود به يادگار نگذاشتند، صرف بيهوده عمر و اتلاف وقت است و مصداق علمى است كه رسول خداصلى الله عليه و آله و سلم و امام هفتم (عليه
‏2
‏‏‏السلام) در باره آن فرموده‏‏‏اند: ‏«‏لا يضر من جهله ولا ينفع من علمه‏‏»‏) ‏.
‏بعضى از علوم فى نفسه نافعند ولى چون به مرحله عمل ننشسته‏‏‏اند علم نافع به شمار نمى‏‏‏آيند و اين همان است كه در بيان حضرت على (عليه السلام) آمده: ‏«‏لا تجعلوا علمكم جهلا ويقينكم شكا اذا علمتم فاعملوا واذا تيقنتم فاقدموا‏»‏ (4) ‏و نيز مى‏‏‏فرمايد: ‏«‏رب عالم قد قتله جهله وعلمه معه لا ينفعه‏‏»‏ (5) ‏. بعضى از دانشمندان در عين حال كه عالمند، جاهلند. چون عاقل نيستند كشته جهلند و علم آنان به حالشان نافع نيست. كسى كه علم را براى مقامهاى دنيا، جلب توجه و احترام مردم و يا برخوردارى از زرق و برق بيشتر طلب كند، خود را ارزان مى‏‏‏فروشد. او عالم است ولى عاقل نيست. و ديگران كه راه دنيا را طى كرده‏‏‏اند، بيشتر و بهتر از اين شخص، حطام دنيا را فراهم كرده‏‏‏اند و از آن لذت مى‏‏‏برند. پس اين گونه از علوم هم علوم غير نافع به شمار مى‏‏‏آيد.
‏نيز حضرت اميرالمؤمنين (عليه السلام) در خطبه ‏«‏همام‏‏»‏ در وصف متقيان مى‏‏‏فرمايد: ‏«‏ووقفوا اسماعهم على العلم النافع لهم‏‏»‏ ‏و اين تنها در باره سامعه نيست‏‏‏بلكه در مورد ساير اعضا هم هست، يعنى جز به علم نافع، به چيز ديگرى گوش نمى‏‏‏دهند; به اين معنا كه الفاظ آن را مى‏‏‏شنوند و معانى را ادراك مى‏‏‏كنند ولى وقتى سودمند نبودن آن را ببينند رها مى‏‏‏كنند; مثلا، درسوره ‏«‏زمر‏»‏ مى‏‏‏فرمايد: ‏«‏فبشر عباد‏×‏ الذين يستمعون القول فيتبعون احسنه‏‏»‏ (7)

 

دانلود فایل