مفهوم واقعی تغییر جنسیت و عواقب آن

مفهوم واقعی تغییر جنسیت و عواقب آن

مفهوم واقعی تغییر جنسیت و عواقب آن

مفهوم واقعی تغییر جنسیت و عواقب آن

دسته بندی پزشکی
فرمت فایل doc
حجم فایل 33 کیلو بایت
تعداد صفحات 48
برای دانلود فایل روی دکمه زیر کلیک کنید
دریافت فایل

پیشینه تاریخی

پیشینه تجربی

80 درصد بیماران از نتیجه اعمال جنسی راضی هستند، نارضایتی از اعمال جراحی به شدت اختلالات روانی پیش از عمل بستگی دارد. خودكشی به میزان 2% گزارش شده است (امینكاوه، كامران -1383)

پیشینه نظری

درمان هورمونی: در بسیاری از بیماران، استفاده از داروهای هورمونی جایگزین خوبی در عمل جراحی برای رسیدن به لذت جنسی[1] است (جهانفر، شایسته).

تعریف عملیاتی :

عمل جراحی :

اعمال جراحی تغییر جنسیت موثر و غیرقابل بازگشت میباشد. بیماران باید 3 تا 12 ماه پیش از اعمال جراحی، با پوشیدن لباسهای جنس مخالف و دریافت درمانهای هورمونی آمادگی لازم كسب كنند (جهانفر،شایسته،مولایینژاد،میترا -1380).

در این تحقیق محقق كسانی كه حدود 10 تا 11 ماه پیش مورد عمل جراحی قرار گرفته‌اند را مورد آزمایش قرار داده است كه اغلب آنها گرایش به مونث شدن داشته‌اند.

تعریف هویت جنسی :

وضعیتی روانی است كه با احساس فرد در مورد زن یا مرد بودن مشخص میشود. به عبارت دیگر مفهومی است كه شخص از خود به عنوان مرد یا زن بودن دارد (شیرمحمدی،رضا- 1382).

تعریف نقش جنسی:

الگوی رفتاری فرد كه انعكاس از احساس شخصی فرد در مورد هویت جنسی‌اش میباشد. به عبارت دیگر نقشی است كه فرد بر حسب ویژگیهای جنسی در اجتماع ایفا میكند (جهانفر، شایسته،مولایینژاد،میترا-1380).

تعریف ترانسكسوآلیسم[2] :

این افراد در دوران پس از بلوغ از جنسیت خود ناراضی بوده و مایلند صفات جنسی مخالف را كسب كنند. بیشتر این افراد در كودكی دچار اختلالات هویت جنسی بوده‌اند. پوشش لباس جنس مخالف و ابتلاء به مشكلات روانی در این افراد شایع بوده و در معرض خودكشی‌اند. ممكن است تعدادی از آنها به عضو تناسلی‌شان آسیب وارد كنند تا جراح را مجبور به عمل تغییر جنسیت كنند (جهانفر،شایسته،مولایینژاد،میترا- 1380).

تعریف بهداشت روانی :

بهداشت روانی[3]، روانپزشكی پیشگر[4]، بهداشت روانی اجتماعی و یا روانپزشكی اجتماعی به كلیه روشهای تدابیری اطلاق میشود كه، برای جلوگیری از ابتلاء و درمان بیماریهای روانی و توانبخشی بیماران روانی موجود به كار میرود و از آن استفاده میكنند (میلانیفر، بهروز -1374).

فرهنگ بزرگ روانشناسی لاروس، بهداشت روانی را چنین تعریف میكند : « استعداد روان برای هماهنگ، خوشایند و موثر كاركردن، انعطافپذیر بودن برای موقعیتهای دشوار و بازیابی تعادل خود وتوانایی داشتن به كار میرود (گنجی، حمزه -1376).

سازمان جهانی بهداشت روانی را چنین تعریف میكند: بهداشت روانی در درون مفهوم كلی بهداشت جای میگیرد و بهداشت یعنی توانایی كامل برای ایفای نقشهای اجتماعی، روانی و جسمی. بهداشت، تنها نبود بیماری یا عقب ماندگی نیست (گنجی، حمزه -1376).

مشكل تعریف بهداشت روانی از آنجا سرچشمه میگیرد كه هنوز تعریف صحیح و قابل قبولی برای بهنجاری[5] نداریم، البته تعاریف و نقطه نظرهای زیادی با توجه به شرایط و موقعیتهای اجتماعی،سنی،قدیمی و فرهنگ برای بهنجاری شده است (میلانیفر،بهروز -1374)

روانپزشكان فردی را از نظر روانی سالم میدانند كه تعادلی بین رفتارها و كنترل او در مواجه با مشكلات اجتماعی وجود داشته باشد (میلانیفر،بهروز-1374)

Normality as Transactinal systeme and/or interacting system or normality as process

سلامت روانی عبارت از قابلیت ارتباط موزون و هماهنگ با دیگران بوسیله تحقیر اصطلاحات محیط فردی و اجتماعی و حل تضادها و تمایلات شخصی به طور منطقی و عادلانه و ثبات (فرهنگ روانشناسی مقیمی-1378 – ص25).

اما در این تحقیق بهداشت روانی افراد به صورتی محاسبه میشود كه تمامی نمرات آنها بین اعداد 112-28 باشد.

اختلالهای هویت جنسی

شما یك پسر هستید یا یك دختر

«شما یك پسر هستنید یا یك دختر؟» شما یك مرد هستید یا یك زن؟ در واقع، برای اتمام افراد – حتی كسانی كه اختلالهای روانی شدید مانند اسكیزوفرنی دارند- پاسخ دادن به چنین پرسشهایی بلادرنگ و روشن است. در توافق دیگران نسبت به پاسخ فرد نیز ابهامی وجود ندارد. اساس فرد از مونث یا مذكر بودن – كه هویت جنسی[6] خوانده میشود- از همان اوان كودكی چنان عمیق در ذهن راسخ میشود كه اكثر افراد در هر شرایط روانی هم كه باشد در مورد جنسیت خود شكی نخواهند داشت اما برخی از افراد – كه در میان مردان بیش از زنان یافت میشود- از اوان كودكی به طور عمیق در ذهن راسخ میشوند و این احساس را دارند كه متعلق به جنس مخالف هستند. یك مرد تغییر جنسیت گرای میتواند خود را در آیینه بنگرد و ببیند كه از نظر زیست شناختی یك مرد است، اما همچنان به خود بگوید كه یك زن است. علاوه بر این ، اغلب سعی خواهد كرد كه پزشكان را متقاعد سازد تا بدنش را متناسب با هویت جنسی اش تغییر شكل دهند. بسیاری از تغییر- جنسیتگراها تحت عمل جراحی آلت تناسلی و درمان هورمونی قرار میگیرند تا بدنشان در حد ممكن شكل كالبدشناسی جنس مخالف به خود بگیرد (آزاد،حسین-1380).

تغییر جنسیت گرایی

دو جنسی بودن یا خنثائیت عبارت است از اجتماع پارهای از صفات دو جنس نر و ماده در یك فرد. بعبارت دیگر خنثی كسی را گویند كه بعضی اوقات صفات مربوط به جنس نر و بعضی اوقات صفات مربوط به جنس ماده در او وجود دارد نشان میدهد. از طرف دیگر باید دانست كه جنین انسان در آغاز خلقت دارای جنس غیرمشخص است و بعد بر حسب هورمونهایی كه به او میرسد جنس قطعی خود را پیدا میكند و پسر یا دختر میشود (میرهاشمی،احمد-1371).

با در نظر گرفتن مطالب بالا معلوم میشود كه پیدایش هرگونه اختلال هورمونی یعنی كمی یا زیادی ترشح آن در هر مرحلهای از رشد جنین باعث پیدایش ناهنجاریهای مختلف تناسلی خواهد شد. كه از مراحل خفیف آن تا مرحله قوی یا پیشرفته ترین مدارج آن یعنی خنثی یا دوجنسی بودن كامل مشاهده میگردد. در این نوع خنثیها وضع غدههای جنسی و اعضای تناسلی با صفات ظاهری و قیافه و اندام مشخص مطابقت ندارد و آنها را به دو دسته تقسیم مینمائیم :

1- نوع آندوروژینوئید[7] مرد زننما

2- غدههای نوع ژیناندوئید زن مرد نما و مرد زن نما در این دودسته اند (میرهاشمی،احمد-1371).

تغییر جنسیتگرا فرد بزرگسالی است كه ناخرسندی دائمی از نقش جنسی یا تناسلی خود دارد و نیرومندانه با جنس مخالف همانندسازی میكند، تا آنجا كه باور دارد او واقعا جنس مخالف است. چنین فردی اغلب میكوشد كه به عنوان یكی از اعضای جنس مخالف پذیرفته شود و همواره خواهان عمل جراحی تغییر جنسیت است. به جز تغییر جنسیتگراها، بیماران اسكیزوفرنیائیها نیز ممكن است كه در موارد بسیاری نادر ادعای تعلق به جنس مخالف را داشته باشند. این موضوع ممكن است درباره افراد دوجنسی (هرمافرودیتها[8]) نیز صادق است كه هم دارای اندام تولید مثل زنانه و هم اندام تولید مثل مردانه میباشند (هافمن،كارل-1381).

تغییر جنسیتگراها معمولا از اضطراب و افسردگی در رنج هستند، واین موضوع با توجه به وضع روانشناختی بدی كه دارند تعجب آور نیست. تمایل یك تغییر جنسیت گرای مرد نسبت به مردان توسط خود وی به عنوان یك ترجیح دگرجنسخواهی مرسوم تفسیر میشود، زیرا واقعا او خود را یك زن میپندارد (آزاد،حسین-1378).

قابل پیشبینی است كه تغییر جنسیتگراها اغلب زمانی كه لباسهای جنس مخالف را میپوشند تقبیح دیگران را نسبت به خود برمیانگیزند، زیرا در واقع در بسیاری از كشورها پوشیدن لباس زنانه برای مردان غیرقانونی است. بسیاری از تغییر جنسیتگراها كه در حال آماده شدن برای عمل جراحی و تغییر جنسبت مرد به زن هستند، گواهیهایی از پزشكان یا درمانگران خود به همراه دارند مبنی بر اینكه لباسهای زنانه آنها بخش اولیه‌ای، مهم از درمان آنهاست. لباس مردانه توسط زنان تغییر جنسیتگرا كمتر مساله‌انگیز است، زیرا برای زنان این شرایط پدید آمده است كه بتوانند لباسهایی شبیه مردان بپوشند. میزان شیوع تغییر جنسیتگرایی بسیار اندك و شامل یك در 30000 در مردان و یك در 100000 در زنان است (آزاد،حسین 1378)

شیوع اختلالات هویت جنسی = 1÷(30-6) = زن÷ مرد و یك نفر در هر سنی هزار مرد و یك نفر در برابر هر صدهزار زنی كه به دنبال اعمال جراحی تغییر جنسیتگرا هستند (جهانفر،شایسته،مولایینژاد،میترا -1380).

تقریبا هیچ اطلاعی در مورد شیوع اختلالات هویت جنسی در بین كودكان و نوجوانان و بزرگسالان در دست نیست. بیشتر برآوردههای شیوع متكی بر تعداد افرادی است كه طالب جراحی تغییر جنسیت هستند و به طوری كه از این تخمینها برمیآید تعداد مبتلایان در جنس نر(مذكر) بیشتر است. در سه درمانگاه هویت جنسی كودكان نسبتا مبتلا پسران به دختران 30به 1،17 به 1 و 6 به1 گزارش شده است، لذا این درمانگاهها تجربه اندكی در مورد دخترهای مبتلا دارند، این تفاوت ممكن است نشاندهنده آسیب پذیری بیشتر پسرها در اختلال هویت جنسی یا حساسیت و نگرانی بیشتر در مورد پسران دارای هویت جنسی دخترانه در مقایسه با دختران دارای این صفت در آمریكا باشد. مطالعات مربوط به پسرهایی كه برای درمان روانپزشكی سرپایی ارجاع شدهاند نشان میدهد كه تا حدود 5% آنها به میزان قابل ملاحظه ای رفتار دخترانه داشته اند. این پسرها در وهله اول به دلیل مشكلات هویت جنسی ارجاع نشده بودند و معلوم نیست چه تعداد از آنها واجد ملاكهای اختلاف هویت جنسی بوده اند (كاپلان-1380).

اختلال هویت جنسی كودكی

بیشتر تغییر جنسیتگرایی كه توسط پژوهشگران جنسی مورد مطالعه واقع شده اند دارای تاریخچه عمیقی از سبكهای رفتاری جنس مخالف در دوران كودكی از قبیل زنانگی در پسرها و مردانگی در دخترها بوده اند (گرین.1969،تسوی1990).

بنابراین بررسی اختلال هویت جنسی كودكی ممكن است نشانه هایی درباره سبب شناسی تغییر جنسیتگرایی فراهم سازد، كودكانی كه تشخیص این اختلال در مورد آنها داده میشود به طور عمیق پسران دختر صفت و دختران پسر صفت هستند، یا نوجوانانی هستند كه رفتار، تمایلات و عدم تمایلات آنان با آنچه در فرهنگها برای هر جنس مناسب تلقی میشود، انطباق ندارد. از این رو یك پسر مبتلا به این اختلال ممكن است علاقه ای به بازیهای شلوغ و خشن نداشته باشد و مشاركت با دختربچه ها را ترجیح بدهد، لباسهای دخترانه بپوشد و اسرار داشته باشد كه به صورت یك دختر رشد كند. او حتی ممكن است ادعا كند كه آلت تناسلی و بیضه هایش نفرتانگیز هستند. بسیاری از كودكان مبتلا به این اختلال این باور را در خود میپرورانند كه با رشد بدنی آنها آلت تناسلیشان به شكل تناسلی دختر و یا پسر درمیآید، باوری كه میتوان آنها را به عنوان جنبهای كودكانه از آرزوی تغییر جنسیتگراهای بزرگسال داشت كه برای جراحی و بازتعیینی جنسیت دارند(آزاد،حسین-1381).

شروع این اختلال پیش از شش سالگی است. طبقه بندی پسرها و دخترها بر حسب رفتارها و روشهای پسرانه و دخترانه آنها چنان با قالبهای رفتاری و قضاوتهای ارزشی درآمیخته است كه نابهنجار تلقی كردن الگوهای رفتاری جنس مخالف ممكن است بی مورد به نظر آید. اما برخی شواهد بیانگر آنند كه این الگوها میتوانند ناشی از یك آشفتگی فیزیولوژیایی باشند. بچه هایی كه مادرانشان در حین حاملگی هورمونهای جنسی مصرف كرده اند، به احتمال زیاد ممكن است كه مانند افراد جنس مخالف رفتار كنند و دارای نابهنجاریهای كالبد شناسی باشند. برای مثال آشكار شده كه دخترانی كه مادران آنها برای جلوگیری از خونریزی رحم در دوران حاملگی پروژستین مصرف كردهاند در سالهای پیش دبستانی حالتهای پسرانه داشته اند. پروژستینها پیشگام هورمونهای جنسی مردانه یعنی آندروژنها هستند. بعضی از این دختربچه ها كه حالت پسرانه دارند، دستگاه تناسلی آنها دارای ویژگیهای جنسی نر هستند. (البته این موضوع بسیار نادر است) (جهانفر،شایسته،مولایینژاد،میترا -1380).

پسربچه هایی كه در حین حاملگی هورمونهای زنانه مصرف كرده اند (توسط مادران) در مقایسه با همسالان پسر خود كمتر ویژگیهای ورزشی دارند و كمتر به بازیهای شلوغ و خشن میپردازند گرچه این كودكان لزوما دچار نابهنجاری در هویت جنسی خود نیستند، اما مصرف هورمونهای جنسی توسط مادرانشان در دوران پیش از تولد موجب علائق و رفتارهای مربوط به جنس مخالف در سطحی بالاتر از معمول در آنان شده است. رفتارهای وابسته به جنس مخالف كه در بسیاری از – و شاید بیشتر- كودكان به هنگام خردسالی و كودكی ملاحظه میشود، ممكن است در بیشتر خانوادهها توجه و تقویت بیش از اندازهای را از طرف والدین و دیگران به همراه داشته باشند. مصاحبه با والدین كودكانی كه در این باره رفتار غیرمعمول داشته اند نشانگر آن است كه این رفتار كودكان از سوی والدینشان مورد توبیخ قرار نگرفته است و حتی در بسیاری مواقع با تشویق و یا ترغیب همراه بوده است. این جریان در مورد پسرهای دختر صفت مصداق دارد. برای بسیاری از مادران، عموها، خاله ها و مادربزرگها جالب است كه پسر بچه ها لباسهای كهنه و كفشهای پاشنه بلند مادرانشان را بپوشند و چه بسا كه به كودك آموزش دهند كه چگونه آرایش كنند. آلبوم عكسهای خانوادگی اغلب شامل عكسهایی از پسران خردسال است كه به تن آنها لباسهای دختران پوشانیده اند (آزاد،حسین-1380).

این گونه واكنشها از جانب خانواده در برابر رفتار غیرمعمول كودك به احتمال بسیار نقش عمده ای در ایجاد تعارض بین جنس كالبدشناسی فرد و هویست جنسی كسب شده وی بازی میكند. در واقع مطالعه طولی پسرهای دختر صفت – در مقایسه با دختران بهنجار به عنوان گروه كنترل- با احتمال بیشتر پدران خود را محبوب خویش میدانند. بعلاوه به احتمال زیاد مادران آنها نیز خود در كودكی صفات پسرانه داشته اند و رفتارهای پسرانه دخترانشان را بیشتر پذیرا بوده اند. الگوسازی و شكل گیری عاملی رفتار غالبا پسرانه كه درون خانواده صورت میگیرد ممكن است توسط تقویت مثبتی كه این دخترها به دلیل رفتار پسرانه شان از پسرهای همسال خود دریافت میدارند تكمیل شود(جهانفر،شایسته،مولایینژاد،میترا -1380).

پژوهش در مورد خردسالان و كودكان كم سال كه اندامهای تناسلی آنها ویژگیهای نرینه و مادینه را با هم دارد نشانگر آن است كه جراحی برای اصلاح این موضوع باید در سه سالگی انجام پذیرد، یعنی از زمانی كه كودك به احساس هویت جنسی خود رسیده است. پس از آن تغییر دستگاه تناسلی بسیار مشكل است زیرا در واقع تعیین جنسیت عده زیادی از این كودكان در بزرگسالی در تعارض یا دست كم یك ملاك جنسی كالبد شناسی مانند كروموزومهای جنسی آنان بوده است. كودكانی كه بالای سه سال داشتند، جنسیتی كه قبلا برای آنان تعیین شده بود حفظ كردند. بافت این شواهد بیانگر حساس بودن نحوه رفتار بزرگسالان نسبت به كودك خردسال – زیر سه سال – است. پوشیدن لباس پسرانه به كودك، دادن نام پسرانه به وی و ترغیب او به داخل شدن در فعالیتهای سنتی پسران تاثیرات عمده ای در ایجاد هویت جنسی مردانه دارند. بر خلاف باور متداول، كالبدشناسی همواره تعیین كننده سرنوشت جنسی افراد نیست (آزاد،حسین-1380).

البته این یافته ها نباید به این شكل تفسیر شوند كه تشویق عطوفت و مهربانی در یك پسر یا جسارت – و حتی پرخاشگری- در یك دختر بچه كوچك لزوماً منجر به اختلال هویت جنسی میشود. در واقع، بیشتر كودكان دارای اختلال هویت جنسی، حتی اگر مداخله تخصصی نیز در كار نباشد در بزرگسالی نیز تغییر جنسیت گرا نمی شوند، هر چند بسیاری از آنها گرایش همجنس خواهی نشان میدهند. پژوهشگرانی كه در این زمینه فعالیت میكنند، به جنبه های وابسته بودن مردانگی و زنانگی به فرهنگ، تفاوت بین فعالیتهای لذت بخشی كه به طور نوعی بیشتر مربوط به جنس مخالف هستند، و اعتقاد واقعی (فرهنگ) فرد به اینكه متعلق به جنس مخالف است، آگاهی دارند (جهانفر،شایسته،مولایینژاد،میترا -1380).

میدانیم كه اكثریت وسیعی، از پسربچه ها كم سن و سال بازیهای دخترانه میكنند و دخترهای كم سال به میزان زیاد بازیهای پسرانه انجام میدهند، بدون آنكه تعارضهای هویتی داشته باشند. البته این بدان معنا نیست كه پسرهای دختر صفت در معرض فشارهای روانی شدید نیستند. هر جامعه ای كه پسرهایی با رفتار دخترانه دارد، آنها را به دشواری تحمل میكند. به عكس دخترهای میتوانند صفت پسرانه داشته باشند و همچنان با استانداردهای قابل پذیرش رفتار برای دخترها همرنگی كنند. در هر حال اختلال هویت جنسی كودكی و اختلال تغییر جنسیت در بزرگسالی بسیار نادر است. به بیان دیگر، شیوع آنها بسیار كمتر از عده پسربچه هایی است كه با عروسك بازی میكنند و دختر بچه هایی است كه در بازیهای ورزشی شركت میجویند (آزاد،حسین -1378).

در واقع هر رفتار یا علاقهای را نباید وابستگی تناسلی در نظر بگیریم، مگر آن كه به كالبد شناسی دستگاه تولید مثل مربوط باشد. كودكان باید از این آزادی برخوردار باشند كه هم به راههای قراردادی و هم به راههای غیر سنتی رفتار كنند، بی آنكه در معرض خطر تنبیه از سوی والدین یا همسالان باشند. پسر بچه كوچكی كه به عروسك تمایل نشان میدهد و دختر بچه كوچكی كه به عروسك رغبت ندارد نباید نسبت به هویت خود دچار شك و نگرانی كرد. اگر در بحث خود یك گام پیش برویم، آیا اگر افكار قالبی مربوط به نقش جنسی در میان نباشد تغییر جنسیت گرایی فی نفسه وجود خواهد داشت؟ (جهانفر،شایسته،مولایینژاد،میترا -1380).

بنابراین مردی كه دارای ویژگیها و علائمی است كه به طور سنتی زنانه تلقی میشوند بیشتر خود را واجد حالت مردانه بهنجار مینگرد تا حالت بیمارگونه زنی كه در جسم یك مرد اسیر است. ممكن است او نیازمند آن باشد كه از نظر جاذبه جنسی مورد پذیرش اعضای هم جنس خود قرار گیرد. البته جاذبهای كه تغییر جنسیتگراها آن را به عنوان دگرجنسخواهی در نظر میگیرند (آزاد،حسین-1380).

روانپزشك معروف جانبرادوس واتسون [9] (1878-1958) معتقد بود كه جنسیت محصول نحوه تربیت بچه ها است. در صورتی كه بچه ها متناسب با جنس خود رفتار نمایند مورد تشویق قرار میگیرند و در غیر اینصورت تنبیه میشوند. به عقیده وی رفتار والدین، دوستان و جامعه تاثیر عمیقی بر تكامل جنسی كودكان دارد. اختلالات مربوط به هویت جنسی با احساس ناراحتی مداوم فرد از جنس بیولوژیك یا نقش جنسی اش تعریف میشود. اما فرد هویت جنسی وضعیتی روانی است كه با احساس فرد در مورد زن یا مرد بودن مشخص میشود به عبارت دیگر مفهومی است مشخص از خود به عنوان مرد یا زن در نظر دارد (جهانفر،شایسته،مولایینژاد،میترا -1380).

نقش جنسی با هویت جنسی فرق دارد، نقش جنسی عبارت است از الگوی رفتاری فرد كه انعكاس از احساس شخصی فرد در مورد هویت جنسی اش میباشد. به عبارت دیگر نقشی است كه فرد بر حسب ویژگیهای جنسی در اجتماع ایفا میكند، به آن نقش جنسی گویند جنس یا جنسیت بیولوژیك : ویژگیهای آناتومی یا آناتومیك و فیزیولوژیكی است كه مرد یا زن بودن فرد را مشخص میكند. جهت یابی جنسی[10] عبارت است از گرایش و جهت گیری پاسخهای جنسی فرد مثلا همجنس گرایی به سوی جنس مخالف[11] یا گرایش به هر دو جنس. این مفهوم دربرگیرنده رفتارهای فرد در انتخاب نوع لباس و اشیاء و نیز زندگی رویایی فرد میباشد (آزاد،حسین-1380).

فرد ترانسكسوآل فردی است كه به طور مداوم برای رهایی از صفات اولیه و ثانویه جنسی خود تلاش كرده و مایل است ویژگیهای جنسی مخالف را كسب كرده و مانند افراد جنس مخالف خود لباس پوشیده و زندگی كند و لباسهای جنس مخالف را نیز دوست دارد (جهانفر،شایسته،مولایینژاد،میترا -1380).