مبانی نظری و پیشینه تحقیق مشاركت، مشاركت اجتماعی و ساختمان درونی مشاركت های مردمی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق مشاركت، مشاركت اجتماعی و ساختمان درونی مشاركت های مردمی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق مشاركت، مشاركت اجتماعی و ساختمان درونی مشاركت های مردمی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق مشاركت، مشاركت اجتماعی و ساختمان درونی مشاركت های مردمی

دسته بندی مدیریت
فرمت فایل doc
حجم فایل 241 کیلو بایت
تعداد صفحات 92
برای دانلود فایل روی دکمه زیر کلیک کنید
دریافت فایل

عنوان: مبانی نظری و پیشینه تحقیق مشاركت ، مشاركت اجتماعی و ساختمان درونی مشاركت های مردمی

فرمت فایل: word

تعداد صفحات: 92

سابقه مشاركت مردمی به سابقه جوامع بشری بازمی گردد از این رو در منابع جامعه شناسی، روان شناسی اجتماعی ، علوم سیاسی در معانی مستقل و در عین حال به هم پیوسته به كار رفته است. از این رو تعاریف متعددی از مشاركت و مشاركت مردمی ارائه شده است كه در ذیل، به ارائه تعدادی از آنها می پردازیم:

كورت دپفر مشاركت را اینگونه تعریف می كند: « مشاركت، به عنوان نسبت مداخله عملی به مداخله های مورد نیاز است از لحاظ پیگیری موثر فعالیتهای خاص ، در سطح معینی از نمایندگی برای گروه » .

سالیما عمر در تعریف مشاركت بر تاثیر نظام ارزشی جامعه در تعیین هدف ، تاكید می كند و می گوید : « فرایند مشاركت ، مداخله و كنترل مردم ، بیشتر به تعیین آنچه از دیدگاه خود مردم « یك زندگی بهتر » را تشكیل می دهد منجر خواهد شد ، در این صورت تصمیمهای مربوط به اینكه چه چیز یك زندگی بهتر را می سازد ، پیش از آنكه با آنچه مردم مهم و مقدس می شمارند منافات داشته باشد ، نظام ارزشی آنان را منعكس می كند » .

« میسرا » در تعریف مشاركت ، مفهومی كلی ارائه می دهد و می گوید : « مشاركت عبارت است از رشد تواناییهای اساسی بشر از جمله شأن و منزلت انسانی و مسئول ساختن بشر در باروری تصمیم گیری و عمل، به نحوی كه سنجیده و از روی فكر باشد » . میسرا ،مشاركت را پدیده ای می داند كه دارای چهار بعد صیانت نفس ، درك نفس ، قدرت تصمیم برای خود و تسلط بر نفس است .

( حامد مقدم ، 1373 : 288 – 287 )

مشاركت را در تعریفی دیگر : « نوعی كنش هدفمند در فرآیند تعاملی بین كنشگر و محیط اجتماعی او در جهت نیل به اهداف معین و از پیش تعیین شده تعریف نموده اند . فرایندی كه افراد جامعه به صورت آگاهانه ، داوطلبانه و جمعی با در نظر داشتن اهداف معین و مشخص كه منجر به سهیم شدن آن ها در منابع اجتماعی می شود ، در آن شركت می كنند . » (به نقل از دهقان و غفاری ، 1380 : 42 )

او كلی برای تعریف مشاركت به بیان سه تفسیر در خصوص مشاركت می پردازدكه عبارتند از:

« 1- مشاركت به عنوان سهم داشتن . »

« 2- مشاركت به عنوان سهم سازماندهی »

« 3- مشاركت به عنوان توانمند سازی » ( او كلی و همكاران ، 1999 : 9-8 )

در تعریفی دیگر مشاركت « درگیری ذهنی و عاطفی اشخاص در موقعیت های گروهی است كه آنان را بر می انگیزد تا برای دست یابی به هدف های گروهی یكدیگر را یاری دهند و در مسئولیت كار شریك شوند . » ( طوسی ، 1370 : 54 )

از منظر نظام مندی و كاركردی مشاركت را « ساز و كاری برای بقاء ، توسعه و تعالی اجتماعی دانسته اند كه توسعه نیافتن ساختارهای لازم برای مشاركت و نهادی كردن آن به انقراض نظام اجتماعی و سقوط سیاسی آن می انجامد (به نقل از ازكیا دشتی ، 1376 : 164)

مشاركت را نوعی كنش هدفمند نیز دانسته اند كه در فرایند تعاملی بین كنشگر و محیط اجتماعی او در جهت نیل به اهداف معین و از پیش تعیین و تعریف شده ، نمود پیدا می كند . در نگاهی دیگر مشاركت را فرآیند آگاهانه تقسیم قدرت و منابع كمیاب و فراهم سازی فرصت برای رده های پایین جمعیتی جهت بهبود شرایط زندگی آنها عنوان نموده اند . وقتی مشاركت را به عنوان فرایند نیرومند سازی در نظر می گیریم مبتنی بر سه ارزش « سهیم كردن مردم در قدرت و اختیار ، راه دادن مردم برای نظارت بر سرنوشت خویش ، وگشودن فرصتهای پیشرفت به روی رده های زیرین جامعه » خواهد بود كه حاصل آن تسهیل در شنیدن صدای دیگران ، احساس مالكیت كردن ، از میان بردن حاشیه نشینی ، نیرومند ساختن ناتوانان و در هم شكستن فرهنگ سكوت خواهد بود . (به نقل از از كیا طوسی ، 1370 : 8)

گائوتری در تعریف مشاركت می گوید « مشاركت فرآیندی اجتماعی ، عمومی ، یكپارچه ، چند گانه ، چند بعدی و چند فرهنگی است كه هدف آن كشاندن همه مردم به ایفای نقش در همه مراحل توسعه است » . ( 37 : 1986 : GAOTRI به نقل از ازكیا ) .

ارنشتاین مشاركت را « نوعی توزیع مجدد قدرت می داند كه به سب آن شهروندانی كه در حال حاضر از فرایند سیاسی و اقتصادی كنار گذاشته شده اند ، قادر می سازد تا به تدریج در آینده مشاركت داده شوند » .( اوكلی و مارسدن ، 1370 : 33 )

معنا و مفهوم مشاركت در فرهنگ علوم اجتماعی به طور خاص این گونه بیان شده است.

« مشاركت كردن به معنای سهمی در چیزی یافتن و از آن سود بردن و یا در گروهی شركت جستن و بنابراین با آن همكاری داشتن است . به همین جهت از دیدگاه جامعه شناسی باید بین مشاركت به عنوان حالت یا امر مشاركت كردن و مشاركت به عنوان عمل و تعهد( عمل مشاركت ) تمیز قائل شد مشاركت در معنای اول از تعلق به گروهی خاص و داشتن سهمی در هستی آن خبر می دهد و در معنای دوم داشتن شركت فعالانه در گروه را می رساند . و به فعالیت اجتماعی انجام شده نظر دارد » .

( بیرو ، 1375 : 257 )

با توجه به تعاریف ارائه شده از مفهوم مشاركت ، در یك جمع بندی كلی مشاركت را می توان فرآیندی سازمان یافته دانست كه از سوی افراد جامعه به صورت آگاهانه و داوطلبانه و جمعی با در نظر داشتن هدف های معین و مشخص به منظور سهیم شدن در منابع قدرت انجام می گیرد .

3-1- 2- مفهوم مشاركت اجتماعی :

در مباحث جامعه شناسی و روان شناسی اجتماعی ، مشاركت اجتماعی به مفهوم « شركت آگاهانه ، خودانگیخته ، ارادی و قصد مند افراد و گروهها در فراشد ها و امور اجتماعی جامعه به منظور سهیم شدن در كارها ، نفوذ در سیاستها ، سهیم شدن در قدرت ، تاثیر گذاری بر تصمیمات و كمك به تحقق اهداف توسعه » تعریف شده است ( محسنی تبریزی ، 1373 : 145 )

فهرست مطالب

پیشینه تحقیق

تعریف لغوی واژه مشاركت

تعریف مفهومی مشاركت

مفهوم مشاركت اجتماعی :

نواع مشاركت :

مراحل مشاركت

ساختمان درونی مشاركت های مردمی

تعریف لغوی و مفهومی انگیزش ( Motivation )

ویژگی ها و منابع انگیزش :

عوامل تقویت كننده مشاركت اجتماعی

جامعه پذیری

عوامل موثر در فرآیند جامعه پذیری

مفهوم شورا

شوراها در نظام اجتماعی ایران

تعریف دهیاری:

شوراها و مشارکت مردم

عوامل موثر بر مشارکت مردم

مبانی ظهور و ایجاد شوراها :

مفهوم شورا و مشاركت در قرآن و سیره نبوی

قتباس از كنش ایرانیان در شور و مشورت

شورا در جوامع اروپایی

شورا در بهمن 1357 :

انواع شوراها :

ساختار شوراها

ضرورت تشکیل شوراها

اهداف تشکیل شوراها

وظایف و اختیارات شوراها

ویژگی های اعضای شوراها

شورا و روستا

شورا و مشارکت در روستا

آسیب شناسی شوراها در گذر تاریخ

نظریه كنش اجتماعی و فرهنگ مشاركت تالكوت پارسنز :

نظام فرهنگ

نظام اجتماعی

نظام شخصیتی

ارگانیسم رفتاری

نحوه تنزل فرهنگ در نظام اجتماعی

نحوه تنزل نظام اجتماعی در نظام شخصیت

نظریه نوسازی لرنر :

نظریه نوسازی اینكلس

نظریه نیاز به موفقیت دیوید مك كله لند .

نظریه نفوذ اجتماعی ارنسون

تئوری های گرایش یا نگرش Attitude

تئوری فیش باین – آیزن ( Fishbein & Ajzen )

نظریه ساپ و هارود ( Sapp & Harrod )

نظریه وجدان جمعی و همبستگی اجتماعی دوركیم(Social Solidarity )

موریس هالبواكس

ماكس وبر

آلفرد شوتز

نظریه ماركس و بی قدرتی :

زیمل و بی قدرتی :

رابرت دال :

اینگلهارت :

دیوید سیلز :

كولین :

گائوتری :

كلندرمن

كلی و برین لینگر

نلسون و رایت :

لیپست :

ملوین سیمن :

ماری لوین

پیشینه تحقیق

منابع