مبانی نظری و پیشینه تحقیق خلاقیت و هدف پیشرفت

مبانی نظری و پیشینه تحقیق خلاقیت و هدف پیشرفت

مبانی نظری و پیشینه تحقیق خلاقیت و هدف پیشرفت

مبانی نظری و پیشینه تحقیق خلاقیت و هدف پیشرفت

دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل docx
حجم فایل 58 کیلو بایت
تعداد صفحات 32
برای دانلود فایل روی دکمه زیر کلیک کنید
دریافت فایل

جزئیات:

توضیحات: فصل دوم پژوهش کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع :انگلیسی و فارسی دارد (به شیوهAPA)

فهرست مطالب

-1- مبانی نظری………………………. 11

2-1-1- خلاقیت………………………… 11

2-1-1-1- رویكردهای مختلف به خلاقیت…… 13

2-1-1-1- 1- دیدگاه روانكاوی………… 13

2-1-1-1-2- دیدگاه رفتارگرایی……….. 14

2-1-1-1-3- دیدگاه انسان گرایی………. 15

2-1-1-1-4- دیدگاه شناختی…………… 16

2-1-2- جهت گیری هدف پیشرفت……………. 17

2-1-2-1- انگیزش……………………. 17

2-1-2-2- انگیزش ومفهوم هدف………….. 18

2-1-2-3- نظریه جهت گیری هدف پیشرفت…… 19

2-1-3- خودكارآمدی…………………… 21

2-2- تحقیقات پیشین…………………… 25

2-2-1- جهت گیری هدف پیشرفت و خلاقیت……. 25

2-2-2- خودكارآمدی و خلاقیت……………. 26

2-2-3- تفاوت های جنسیتی درخلاقیت………. 27

2-2-4- تفاوت های جنسیتی در جهت گیری هدف پیشرفت 29

2-2-5- تفاوت های جنسیتی در خودکارآمدی…. 30

دراین قسمت ابتدا مبانی نظری مربوط به خلاقیت، جهت گیری های هدف و خودکارآمدی و سپس تحقیقات پیشین در خصوص ارتباط بین متغیرهای پژوهش ارائه می شود.

2-1- مبانی نظری

2-1-1- خلاقیت

خلاقیت به عنوان یک موضوع روانشناختی و یک پدیده ی اجتماعی از دیدگاههای مختلف فلسفی و علمی با تعاریف متعدد و متفاوت مطرح شده است ولی هنوز درباره ی آن، تعریفی که مورد پذیرش همگان باشد در دسترس نیست. استرنبرگ (b2001) معتقد است خلاقیت ترکیبی است از قدرت ابتکار، انعطاف پذیری و حساسیت در برابر نظریاتی که فرد را قادر می سازد که به نتایج مولدی بیندیشد که حاصل آن رضایت شخصی و خشنودی دیگران است. شلی (1991) می گوید خلاقیت یک فرآیند تفکر عقلانی است که مستلزم کوشش های شناختی بسیار است و پیامد بالقوه این فرایند، رفتار خلاق است. از دیدگاه رابینز (1991) خلاقیت به معنای توانایی ترکیب اندیشه ها و نظرات در یک روش منحصر به فرد با ایجاد پیوستگی بین آنان می باشد. آمابیل (1983) خلاقیت را نتیجه ی انگیزه ی ذاتی فرد، دانش و توانایی ها و مهارت های مربوط به موضوع می داند.

هارینگتن (1996) معتقد است خلاقیت محصول فرد واحدی، در یک زمان واحد، در جای خاص نیست بلکه عبارت از یک زیست بوم است. همان گونه که در زیست بوم موجودات زنده با یکدیگر و با محیطشان در ارتباط می باشند، در زیست بوم خلاق همه ی اعضا و همه ی جنبه های محیطی در حال تعامل با یکدیگر هستند. بنابراین با توجه به تعاریف بالا می توان نتیجه گرفت که به خلاقیت نمی توان با تمرکز بر یک بعد نگریست و هر یک از ابعاد شخصیتی، محیطی، فرایند و محصولی به تنهایی نمی توانند بیانگر ماهیت خلاقیت باشند. لذا خلاقیت حاصل مجموع عوامل شخصی، فرایند و محصول است که در یک محیط اجتماعی در حال تعاملند (آگاهی اصفهانی، 1381).

رزمالاگا (2000، به نقل از مشبکی و وفایی، 1382) معتقد است که خلاقیت شامل فرایندی است که از سه مرحله:

1- ساخت دهی، شناخت و تعریف مسئله

2- آمادگی وکسب داده های مرتبط با مسئله

3- ایده دهی و ارزیابی تشکیل گردیده است.

خلاقیت واﮊه ای عربی است که ریشه آن “خلق” به معنی آفریدن است. در لغت نامه دهخدا خلاقیت، خلق کردن و به وجود آوردن است و خلاق، شخصی است که دارای عقاید نو باشد (سام خانیان، 1384).