مبانی نظری وپیشینه پژوهش درباره ی تفكر استراتژیك

مبانی نظری وپیشینه پژوهش درباره ی تفكر استراتژیك

مبانی نظری وپیشینه پژوهش درباره ی تفكر استراتژیك

مبانی نظری وپیشینه پژوهش درباره ی تفكر استراتژیك

دسته بندی علوم انسانی
فرمت فایل docx
حجم فایل 106 کیلو بایت
تعداد صفحات 35
برای دانلود فایل روی دکمه زیر کلیک کنید
دریافت فایل

مبانی نظری وپیشینه پژوهش درباره ی تفكر استراتژیك

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

عبارت تفكر در بسیاری از موارد به اشتباه و برای اشاره به مفاهیمی مانند برنامه ریزی استراتژیك و یا مدیریت استراتژیك به كار برده شده است ( لیدكا[1] ، 1998). از این رو لازم است تا این موارد به صورت مجزا بررسی شده و تفاوت های آنها مورد توجه قرار گیرد.

تفكر استراتژیك، فرآیندی خلاقانه و واگرا بوده ( هراكلئوس[2]، 1998) و با چشم انداز و دورنمای طراحی شده توسط رهبران سازمان مرتبط است. این امر مستلزم فراتر رفتن اندیشه مدیران از عملیات روزمره با هدف تمركز بر قصدونیت استراتژیك بلند مدت مورد نظر برای كسب و كار است. تفكر استراتژیك فعالیت های چون گردآوری اطلاعات، تحلیل و بحث و تبادل نظر در خصوص شرایط حاكم بر سازمان ( ایرلی[3]،2006) و در شركت های دارای فعالیت های متنوع، پاسخگویی به سوالات اساسی در مورد پورتفوی سازمان را شامل می شود ( نادلر[4]، 2004).

آبراهام تفكر استراتژیك را شناسایی استراتژی های قابل اطمینان و یا مدل های كسب و كاری می داند كه به خلق ارزش برای مشتری منجر شوند. او معتقد است جستجو برای یافتن گزینه های استراتژیك مناسب، كه معمولابه عنوان بخشی از فرآیند مدیریت استراتژیك انجام می گیرد، در واقع نتیجه عملی تفكر استراتژیك است (آبراهام[5]، 2005).

گرتس نیز نقش تفكر استراتژیك را تلاش برای نوآوری و تجسم آینده ای جدید و بسیار متفاوت برای سازمان می داند كه ممكن است منجر به تعریف مجدد استراتژی های اصلی و یا حتی صنعتی كه شركت در آن فعالیت می كند شود (گرتس[6]،2002).

تفكر استراتژیك یك فرآیند مداوم است (بن[7] وآبراهام، 2005) كه هدف آن رفع ابهام و معنا بخشیدن به یك محیط پیچیده است( بن، 2005). این فرآیند تجزیه و تحلیل موقعیت و همچنین تركیب خلاقانه نتایج تحلیل در قالب یك برنامه استراتژیك موفقیت آمیز را در بر می گیرد ( واقفی، 1998). در مقابل برنامه ریزی استراتژیك، غالبا برای اشاره به یك فرآیندتحلیلی و برنامه ریزی شده مورد استفاده قرار می گیرد ( هراكلئوس[8]، 1998). برنامه ریزی استراتژیك به مجموعه مفاهیم، رویه ها و ابزارهای گفته می شود كه جهت كمك به رهبران، مدیران و برنامه ریزان برای تفكر و اقدام استراتژیك طراحی شده اند. برنامه ریزی استراتژیك جایگزینی برای تفكر نیست (درلی[9]،2007) بلكه این دو در یك فرآیند دیالكتیك با یكدیگر تعامل بوده و هردو برای مدیریت استراتژیك اثر بخش ضروری به شمار می روند ( هراكلئوس، 1998). برنامه ریزی استراتژیك همانگونه كه اشاره شد، مجموعه ای از تئوری ها و چهارچوب هایی است كه به همراه ابزارها و تكنیك های تكمیلی برای كمك به مدیران برای تفكر، برنامه ریزی و اقدام استراتژیك طراحی شده اند(استانهوز[10] و پمبرتون[11]، 2002). استراتژی های خلاقانه و منحصر به فرد كه حاصل تفكر استراتژیك هستند باید از طریق تفكر همگرا و تحلیل یا به عبارت دیگر برنامه ریزی استراتژیك عملیاتی شود ( هراكلئوس، 1998) .

2-2-1-1- ماهیت تفكر استراتژیك :

«« تعریف»» ابزاری برای مفاهیم و رویكردهاست، ولی معرفی ««تفكر استراتژیك»» از طریق تعریف آن، كاری كم ثمر است. علت این امر، پیچیدگی مفهومی این رویكرد است. تعاریف متعددی كه برای تفكر استراتژیك ارائه شده اند، هر یك به جنبه هایی از این رویكرد توجه داشته اند، هرچند هیچ یك تمامی ابعاد را در برندارد. درحالی كه تفكر استراتژیك در عمل با فرآیندهای به هم پیوسته و مستمر ارتباط تنگاتنگی دارد. لیكن گاهی باید تفكر بركنش مقدم باشد و آن را هدایت نماید. در مواقع دیگر، در حین تغییرات غیر منتظره در محیط یا دقیقا بعد از وقوع تغییرات غیر قابل انتظار، كنش باید تفكر را دربرگیرد. در چینن شرایطی بهتر است به جای تعاریف، به ماهیت، ویژگی ها و كاركردهای تفكر استراتژیك پرداخته شود تلاش شود تا نمای صحیحی از این رویكرد تصویر گردد.

شكل(2-1). قابلیت تفكر استراتژیك

(پورصادق و یزدانی، 1390)

ماهیت تفكر استراتژیك نشانگر فهیم و بصیر شدن است. این بصیرت كمك می كند تا در شرایط پیچیده كسب و كار :

  1. واقعیت های بازار و قواعد آن به درستی شناخته شود.ژ
  2. ویژگی های جدید بازار زودتر از دیگران كشف گردد.
  3. جهش های ( ناپیوستگی های) كسب و كار درك شود.
  4. برای پاسخگویی به این شرایط، راهكارهای بدیع و ارزش آفرین خلق شود.

تفكر استراتژیك، مدیر را قادر می سازد تا بفهمد چه عواملی در دستیابی به اهداف مورد نظر موثرند و چه عواملی موثر نیستند و چرا. چگونه عوامل موثر برای مشتری ارزش می آفریند؟ این بصیرت نسبت به عوامل تاثیر گذار در خلق ارزش، قدرت تشخیص ایجاد می كند. بدون این تشخیص، صرف منابع ( مادی و غیر مادی ) سازمان برای دستیابی به موفقیت، بی حاصل خواهد بود. ” كن ایچی اومی” در كتاب “تفكر استراتژیست” اظهار می دارد: “اگر موضوعات اساسی را تشخیص ندهید، هر قدر هم به خود و كارمندانتان فشار روحی و فیزیكی وارد كنید سرانجام نتیجه ای جز سردرگمی و شكست حاصل نخواهد شد”.

2-2-1-2- كاركرد تفكر استراتژیك :

كاركرد اصلی تفكر اندیشه گرایی استراتژیك، خلق چشم انداز است. چشم انداز سمت و سوی مطلوب برای حركت سازمان را مشخص می كند. استراتژی در راستای چشم انداز شكل می گیرد و سازمان را به سوی آن به حركت در می آورد . چشم انداز از تعامل عوامل موثر در كسب و كار و چگونگی پاسخگویی به آنها شكل می گیرد و همچنین به صورت یك آرمان مشترك، سازمان را یكپارچه و هم انگیزه می سازد. حاصل كار، خلق بالاترین ارزش برای مشتری، مزیت رقابتی برای سازمان و تمایز از رقباست(شكل 2-2).

شكل(2-2) كاركرد و پیامد تفكر استراتژیك

(پورصادق و یزدانی، 1390)

2-2-1-3- خصوصیات یك متفكر استراتژیك :

این خصیصه ها در چهار زمینه زیر معرفی می شود.

  1. آینده نگر بودن:

یكی از روش های موثر برای آینده نگری، برنامه ریزی دقیق می باشد كه احتیاج به امكانات، آموزش ها و نیل به یادگیری دارد . این روش به مدیران كمك می كند تا طرز فكر خود را مستقیما تغییر دهند ( اسچوارتز[12]، 1996 ).

  1. همفكری :

همفكری عبارتست از به اشتراك گذاشتن تجربیات و محصولات – چه با مشتری و چه با شركت های دیگر – یك شركت و خط تولید آن هیچ گاه نباید از فكر كردن بایستد، همواره باید پویا و زنده ودر حال طراحی طرح های جدید برای محصولات جدید باشد.

  1. موفق بودن به شیوه متفاوت :

متفاوت بازی كردن، یكی از نكات مهم برای موفقیت شركت می باشد. اگر رقبا برای بدست آوردن سود یك روند یا یك پروژه را طی كنند،‌ شركت باید از یك محصول جدید و یا یك آگهی تبلیغاتی متفاوت و موثر نتیجه بگیرد.

  1. یافتن فرصتهای جدید:

بسیاری از پیشنهادها برای محصولات جدید با سؤال درباره جزئیات اطلاعات و یا احتیاجات جدید مشتری ها شكل می گیرد. افزایش حمایت مورد نیاز در هر مرحله از پیشرفت، مثل تخصیص وقت بیشتر در پروژه های شغلی جدید برای به راه انداختن خط تولید جدید، موثر می باشد(‌ كلیتون[13] و دارل[14]،2002 ).

2-2-1-4- راههای تقویت تفكر استراتژیك :

برای تقویت تفكر استراتژیك راه كارهای زیادی وجود دارد كه برای راهنمایی و كمك به تقویت آن راه های زیر توصیه می شود :

  1. توانمندی های عمومی خود را شناسایی و تقویت كنید.

تفكر استراتژیك بایستی از دل مجموعه توامندی های فرد شكل بگیرد. هر فردی زمینه مجهز شدن به تفكر استراتژیك را دارد منتهی بایستی در شناخت و تقویت ظرفیت ها و استعدادهای استفاده نشده تلاش نماید تا بتواند آنها را پرورش و به كار گیرد. تقویت زمینه های زیر در مدیران می تواند به تقویت تفكر استراتژیك آن ها كمك كند .

الف- طرز تفكر با ابعاد زیر:

– اشتغال ذهنی نسبی به مسایل برون سازمانی در مقابل درون سازمانی

– جهت گیری زمانی در نگرش به گذشته در مقابل آینده

– گرایش به خطر پذیری

– الگوی جهان بینی شخص مدیر( كه اگر نیاز به تغییر دارد در آن تغییر ایجاد شود)

– ارزش های مدیر، معیار ومدل های شخصی او ( كه تجدید نظر در آن ها می تواند به تفكر استراتژیك كمك كند)

ب- صلاحیت با ابعاد زیر:

– استعداد ها و شخصیت مدیر

– مهارت های حل مسئله ( مشكل گشایی)

– سبك و مهارت های رهبری ( سیاسی، حمایتی، انگیزشی، شخصیتی).

– آگاهی درباره موسسه ومحیط.


[1] . Lidka

[2]. Heracleous

3. Early

4. Nadler

5.Abraham

6. Graetz

1. Bonn

[8]. Heracleous

[9]. Dereli

[10]. Stonehouse

[11]. Pemberton

[12]. Schwartz

[13]. Clayton

[14]. Darrell