شرحی پیرامون فیلم های کمدی

شرحی پیرامون فیلم های کمدی

شرحی پیرامون فیلم های کمدی

شرحی پیرامون فیلم های کمدی

دسته بندی هنر و گرافیک
فرمت فایل doc
حجم فایل 49 کیلو بایت
تعداد صفحات 79
برای دانلود فایل روی دکمه زیر کلیک کنید
دریافت فایل

دریافتن اینكه یك شوخی خنده دار است یا نیست كار ساده ایست. یا به آن می‌خندید یا نمی‌خندید. این یك واكنشی آنی ست. شوخی ها می‌توانند چیزهای زیادی را دربارة آدمهایی كه آنها را تعریف می‌كنند و همین طور آدمهایی كه به آنها می‌خندند آشكار كنند. به نظر فروید شوخی مثل رویاست. زیرا بیانگر عناصر نادلپذیری است كه معمولآً از ورودشان به خود آگاهی آدمها دوری می‌كند. به ندرت پیش می‌آید كه یك بازیگر كمدی از سد لودگی گذر كند و به دلیل احساسی كه در شوخی اش نهفته است شناخته شود. می‌توان شخصیت دلقك در نمایشنامه شاه لیر را مثال زد كه حقیقت را در قالب شوخی به زبان می‌آورد. هیچ كسی كمدینها را جدی نمی‌گیرد. در موارد نادری كه كمدینها نقشی با احساس وجدی را ایفا می‌كنند اغلب بسیار خوب ظاهر می‌شوند، چون مهارت و حس زمان بندی آنها چنان خوب است كه حتی در یك درام هم بخوبی یك اثر كمدی نتیجه می‌دهد. مثل جری لوئیس در فیلم سلطان كمدی (مارتین اسكورسیزی) ایده های یك شوخی بیش از آنكه تلویحی باشند صریح و بی پرده اند. یك شوخی گذشته از اینكه با چه دشواری و مهارتی ساخته شده، باید خودانگیخته بنظر برسد. پس در این مجموعه تضادها، كمدی را باید یك درام آراسته شده پنداشت. بازیگر كمدی میزان جدیت اندیشه هایش را پنهان نگه می‌دارد.

كمدی حالت ستیزه جویانه ندارد. زیرا موقعیتی را در هم می‌ریزد و سبب رهایی از تنش می‌شود. امام درام در سوی دیگر، ستیزه جویانه است زیرا بر مشكلات متمركز می‌شود و تنش ایجاد می‌كند.

در مورد وودی آلن این مایه مسرت است كه او كمدینی است با اندیشه هایی جدی و در همان حال كه تنش می‌آفریند. ما را به خنده نیز وا می‌دارد.

آلن استیوارت كانیگزبرگ در اول دسامبر 1935 در برو كلین آمریكا به دنیا آمد: جایی كه در نزدیكی آن 25 سالن سینما وجود داشت. او در 3 سالگی اولین فیلم زندگی اش را دید: سفید برفی و هفت كوتوله و چنان مسحور شده بود كه به سوی پرده دوید تا آن را لمس كند. در 5 سالگی یك سینما روی حرفه ای شد. در تابستانها اگر پول داشت هر روز به سینما می‌رفت. در زمستانها شنبه ها و یكشنبه ها قطعی بود، و گاه جمعه شبها نیز به تماشای فیلم می‌رفت. او هر نوع فیلمی‌را با ولع می‌بلعید: كمدیهای احساسی پرستن استرجس – كمدیهای شلوغ برادران ماركس و چارلی چاپلین، فیلمهای راز آلود جنایی با بازی همفری بوگارت و جیمز كاگنی و غیره …

آلن در دوره فیلم بینی در سینماهای محلی، عمیقاً تحت تاثیر تضاد موجود میان خشونت دنیای واقعی جاری در خیابانهای بروكلین و رویای به تصویر درآمده در سینما قرار گرفت. تجربه آلن از فقر كاملاً حقیقی بود- پدر و مادرش مدام بر سر پول دعوا می‌كردند. همچنین در كودكی برای اولین بار با مقوله مرگ روبرو شد. هنگامی‌كه 3 سال داشت و در تختش خوابیده بود پرستاری چنان محكم قنداقش كرد كه داشت خفه می‌شد. او به آلن گفته بود می‌تواند خفه اش كند و او را در سطل آشغال بگذارد بطوری كه هیچ كسی متوجه نشود. آلن از آن زمان از فضاهای بسته و تاریك هراس داشت. او هرگز در آسانسور و تونلهای طولانی قدم نمی‌گذاشت.

نكته جالب این كه آلن به رغم ظاهر لاغر و دلمشغولی هایش به سینما. در كودكی ورزشكار خوبی بود. به قابلیتهای ورزشی او در فیلمهایش اشاره های اندكی شده است. او در اوایل نوجوانی صفحه ای از سیدنی بكت شنید و به یك بچه جاز بدل شد. ابتدا نواختن ساكسفون و سپس كلارینت را آموخت. سالها بعد هنگامی‌كه در كاباره ای در سان فرانسیسكو برنامه اجرا می‌كرد. به موسیقی ترك مورفی گوش می‌كرد: او كسی است كه آلن را تشویق به نواختن نمود. از آن زمان به بعد دیگر آلن موسیقی را رها نكرد.

در دهه 50 سینماهای هنری شروع به نمایش آثار برگمان كردند و از آن پس برگمان محبوب ابدی آلن شد. گرچه دلیل اصلی رفتن آلن و میكی رز به تماشای فیلم
تابستان با مونیكا این بود كه شنیده بودند در این فیلم تصاویر زیادی از برهنگی بازیگران وجود دارد. علاوه بر ورزش و سینما و موسیقی؛ دلبستگی دیگر آلن تردستی بود. در كودكی یك جعبه تردستی داشت و برای تكمیل مهارتش روزی چهار ساعت تمرین می‌كرد. یك روز كه آلن در یك فروشگاه ابزار تردستی بود؛ میلتن برل وارد شد. آن دو شروع به صحبت كردند و آلن همان جا آزمون داد و سپس در یك نمایش تردستی بعنوان میهمان شركت كرد: او در حركت دستهایش اشتباه كرد و آن برنامه تردستی در همان شب اول اجرا تعطیل شد. آلن گرچه در مدرسه بندرت به درس توجه می‌كرد و نمره های بدی می‌آورد ولی محبوب بود و همیشه یك شوخی و متلك آماده داشت. در 15 سالگی به اسم وودی آلن برای روزنامه ها مطلب طنز می‌فرستاد و هر چند از ان كار عایدی نداشت. با همین نام مشهور شده بود. سپس در یك بنگاه مطبوعاتی استخدام شد كه بعد از مدرسه روزی 3 ساعت به منهتن می‌رفت و آنجا مطلب طنز می‌نوشت. او برای اینكار هفته ای 20 دلار دستمزد می‌گرفت.

پدر و مادر آلن طنز نویسی را شغل نمی‌دانستند و از او می‌خواستند كه در پی كاری مناسب باشد. او نیز برای برآوردن انتظارات آنها در كلاسهای فیلمسازی دانشگاه نیویورك ثبت نام كرد. او عاشق فیلم دیدن بود. اما از بحث و تحلیل پس از فیلم بیزار بود. در نتیجه بیشتر فیلم می‌دید تا سركلاسها حاضر بشود، و به این ترتیب مردود شد. دلبستگی دیگر زندگی آلن زنها بودند و او این حس را با دوستانش قسمت می‌كرد. گرچه در نظر زنها مرد با مزه ای بود، تصورش در یك رابطه عاشقانه كار ساده ای نبود. آلن بزودی دریافت كه اشكال كار، نوع زنهایی است كه مورد توجه او قرار می‌گیرند- زنهای لاغر با موهای بلند سیاه و لباسهای تیره. این زنها بدون استثناء دانشجوهای هنر بودند كه ترجیح می‌دادند در گرینویچ ویلج پرسه بزنند و در مورد سارتر و مفهوم زندگی بحث كنند تا اینكه با الن مسخره و بی سواد بگردند. آلن برای اینكه بتواند با آنها رابطه برقرار كند. تصمیم می‌گیرد خود را آموزش دهد. مطالعه را با خواندن آثار نویسندگان كلاسیك آمریكایی مثل همینگوی – جان اشتان بك و فاكنر آغاز كرد. به زودی مجذوب اگزیستانسیالیستهای فرانسوی و روسی شد و پس از آن آموزش شخصی خود را با جهان كتاب؛ هنر؛ نمایشنامه و سینما آغاز كرد. آلن گاهی شخصیتهای اصلی فیلمهایش را در موقعیتی به تصویر می‌كشد كه در گفتگو با زنها. به شاعرها؛ هنرمندان و فلفسه اشاراتی می‌كنند. آلن در تلاش بود به عنوان یك مجری محبوبیت بدست آورد و در این میان دوستانش را نیز تشویق می‌كرد كه روی صحنه بروند. او نوشته های یكی از دوستانش را كه بسیار حرفه‌ای می‌دانست – اجرا كرد و نتیجه موفقیت آمیز بود. پس از آن آلن قطعه های كوتاه كمدی می‌نوشت و در سالن سامر اجرا می‌كرد. بدل سیدسزار ( كمدین و آهنگساز و بازیگر ) برنامه اش را دید و آلن برای نگارش برنامه تلویزیونی سید سزار استخدام شد. آلن در كنار مل بروكس – كارل راینر و نیل سایمن یكی از طنز نویسان ثابت سزار شد آلن در كار بالری گلبرت كه بعدها متن نسخه تلویزیونی M.A.S.H را نوشت؛ نامزد دریافت جایزه امی‌شد. آلن چند سال بعد نگارش برای تلویزیون را بعنوان كاری بی ارزش رها كرد چون عقیده داشت حتی زمان پخش آن برنامه كسی برایش ارزش قایل نیست و پس از پایان پخش نیز در یك لحظه و برای همیشه در فضا محو می‌شود.

در زمانی كه در مقام كمدین ر حای كوچكی برنامه اجرا می‌كرد و در یك گروه موسیقی نیز نوازنده بود با هارلین روزن آشنا شد. دوستی آنها به ازدواج شان در سال 1956 منجر شد. روزن 17 سال داشت و آلن بیست سال. وقتی كه پیشنهادهای بیشتری بعنوان یك نویسنده كمدی دریافت كرد؛ درآمدش روز به روز زیادتر شد و به هفته ای 1700 دلار رسید. ولی در سال 1960 این همه را رها كرد تا برنامه های تك نفره كمدی اجرا كند. آلن تنها به این دلیل ساده این تصمیم را گرفت كه طنزها و قطعه های كمدی كوتاه بسیاری برای دیگران نوشته بود. به سبك خود آنها؛ ولی این بار می‌خواست طنزهایی برای اجرای خود بنویسد. به سبك خودش. مدیران جدید آلن؛ جك رولینز و چارلز جافی؛ او را بعنوان نویسنده استخدام كردند؛ اما هنگامی‌كه آلن نوشته هایش را رو خوانی می‌كرد آنها بسیار لذت می‌بردند و به آلن می‌گفتند كه او خود باید به روی صحنه برود. آنها او را وادار كردند تا در بلوآنجل روی صحنه برود. آلن تنها به اعتبار شهرت رولینز بود كه این كار را قبول كرد. او معرف و تعلیم دهنده هری بلافونته؛ مایك نیكولز و آلن می‌از میان بسیاری دیگر بود.

رولینز و جافی از آن زمان تا به امروز مدیران آلن هستند. آنها تنها دست یكدیگر را فشردند؛ و گرچه درباره قراردادهای میلیون دلاری برای آلن مذاكره كرده اند؛ ولی هیچ سند قانونی ای میانشان رد و بدل نشده است. آنها در سالهای اخیر مدیران رابین ویلیامز؛ دیوید لترمن و بیلی كریستال نیز بوده اند.

آلن در مقام مجری برنامه كمدی تك نفره از مورت سل الهام گفت. سل در كاباره كار می‌كرد جایی كه معمولآً كمدینها لباسهای رسمی‌می‌پوشیدند با صداقتی جعلی حرف می‌زدند و درباره آیزنهاور و گلف شوخی می‌كردند. سل هیچ یك از این ویژگیها را نداشت. او با شلوار راحتی؛ یك پلوور و در حالی كه یك روزنامه زیر بغلش داشت قدم به صحنه می‌گذاشت. می‌نشست و درباره روابط و سیاست و فرهنگ جمعی حرف می‌زد. هارلین فكر می‌كرد آلن با اجرای این برنامه های سبك كمدی استعداد خود را تلف می‌كند: در حالی كه نه تنها می‌تواند یك طنز نویس بزرگ بلكه نویسنده ای مطلق باشد. فشار دو سال كار مداوم و جدا زندگی كردن آلن به طلاق آن دو در سال 1962منجر شد. آلن به واسطه روابطی كه در تلویزیون بدست آورد توانست برای یك مجموعه جدید تلویزیونی بنام خنده ساز. نقش یك خلبان را بنویسد. سال 1962 یك برنامه نیم ساعته با بازی لوییز لسر؛ آلن آلدا و پل همپتون فیلم برداری شد. اما در ترغیب شبكه ای. بی. سی برای پخش شكست خورد و این مجموعه هرگز ساخته نشد. آلن بعدها در سال 1966 با لوییز لسر ازدواج كرد و 3 سال بعد از هم طلاق گرفتند. آلن در كاباره برنامه اجرا می‌كرد كه تهیه كننده ای بنام چارلز كی. فلدمن به كار او علاقه مند شد و برای نوشتن فیلمنامه تازه چه خبر پوسی كت؟ استخدامش كرد. ساخته شدن این فیلم فكر وارن بیتی بود و عنوان بندی آن و طرز گوشی تلفن را برداشتن و با زنها حرف زدن ادای احترامی‌بود به خود او. كلایو دانر كارگردان این فیلم نمی‌دانست با این فیلمنامه چه كند. مشكل دیگر تعدد شوخیهای آلن در متن بود. در نتیجه بعضی از آن شوخی ها برای پیتر اوتول و پیتر سلرز بازنویسی شدند. شخصیت پیتر اوتول چیزی بود كه آلن رویای آن را در سر داشت و شخصیت سلرز شیطانی بود كه آلن از تبدیل شدن به آن ترس داشت. با این حال شخصیت وودی آلن مركز توجه نیست؛ به این ترتیب بخش زیادی از حواشی از دست رفت و تنها شوخی ها باقی ماند. آلن این فیلم را دوست نداشت و قسم خورد كه در آینده فیلمنامه هایش را خودش كارگردانی كند.

به ندرت شنیده شده كه وودی آلن متنی جز برای فیلم نوشته باشد. او از 6 ماهی كه در لندن بود بخوبی توانست استفاده كند و نمایشنامه هایی را نوشت كه از آن ها می‌توان به آب را ننوش (1966) نام برد.

این نمایشنامه موفق درباره یك خانواده آمریكایی بنام هالندر است كه تعطیلاتشان را در اروپا می‌گذرانند. آنها به دلیل فیلمبرداری از مناطق نظامی‌تحت تعقیب قرار می‌گیرند و به سفارت آمریكا پناه می‌بردند. در آنجا با كشیشی به نام درابنی آشنا می‌شوند. او حقه های تردستانه بلد است و در جستجوی مكانی مقدس است. پسر ناشایست سفیر. كه زیادی با خودش روراست است. در عین حال كه به خانواده هالندر كمك می‌كند. مایه دردسر آنها نیز می‌شود. در پایان خانواده هالندر و پدر درابنی قاچاقی فرار می‌كنند و سوزان هالندر با پسر سفیر ازدواج می‌كند. از این نمایشنامه در سال 1969 فیلمی‌به كارگردانی هاوارد موریس و با بازی جكی گلیسون ساخته شد. آلن در 1994 از این اثر نسخه ای تلویزیونی ساخت و خودش و مایكل جی؛ فاكس در آن بازی كردند.

دوباره بزن؛ سام ( 1969) نمایشنامه دیگری است كه درمورد نگرانیها و رنجهای آلن فیلكس صحبت می‌كند. او یك منتقد سینمایی است كه پس از رفتن همسرش؛ به احیای زندگی جنسی از دست رفته اش نیاز دارد. دوستان او دیك ولیندا كریستی تلاش می‌كنند تا دوستیهای گوناگونی برایش آماده كنند. و او در این بین حتی با روح همفری بوگارت نیز مشورت می‌كند. آلن و لیندا عاشق می‌شوند و رابطه نزدیكی برقرار می‌كنند و دست آخر آلن متاثر از فیلم كازابلانكا لیندا را ترك می‌كند.

فلیكس اولین و تنها نقش آلن در یك نمایشنامه است. به اعتقاد او این كار ساده ترین شغل دنیاست. او تمام روز هر كاری را می‌خواست می‌كرد. بعد ساعت 8 شب پیاده به سمت تاتر می‌رفت و روی صحنه حاضر می‌شد، پرده بالا می‌رفت، او به همراه دوستانش یك ساعت و نیم بازی می‌كرد، پرده پایین می‌افتاد و دو ساعت بعد در رستورانی نشسته بود. هنگام نمایش این اثر در برادوی حقوق دوباره بزن سام برای ساخت فیلمی‌بر اساس آن فروخته شد. آلن تمایلی به ساخت این فیلم نداشت چون چیزی مربوط به گذشته می‌دانست. نقش فلیكس به بازیگرهای دیگری پیشنهاد شد اما هیچ یك نپذیرفتند. با این حال چهار سال بعد هنگامی‌كه آلن شناخته تر شد. دوباره پیشنهاد این نقش را دریافت كرد و این بار پذیرفت. سایر بازیگران نمایش اصلی نیز نقشهای خود را پذیرفتند. دوباره بزن سام در سال 1972 توسط هربرت راس و بسیار ماهرانه به فیلم درآمد. آلن همچنین تعدادی نمایش تك پرده ای نیز نوشته كه نه هرگز، ولی بندرت به اجرا در آمده اند. مرگ در می‌زند درباره تولید كننده لباس 57 ساله ای به نام اكرمن كه با مرگ رامی‌بازی می‌كند. این كار آشكارا برداشتی از همان شطرنجی است كه مرگ معمولاً با قربانیانش بازی می‌كند. اكرمن برنده می‌شود و مرگ پول كافی ندارد كه كرایه تاكسی تا خانه را بپردازد؛ در نتیجه منتظر می‌ماند تا شب بعد بتواند باختنش را جبران كند. اكرمن تا آن حد ساده لوح است كه حس هراس از مرگ در او وجود ندارد. موضوع نمایشنامه بعدی اش؛ مرگ درباره مردی به نام كلاینمن است كه به ناچار از پیوستن به یك گروه تجسس برای یافتن یك قاتل است. او در تلاش برای حفظ جان خود؛ متوجه جایگاهش در این جستجو می‌شود. او متهم به قتل می‌شود: ولی در همان لحظه خبر می‌رسد كه قاتل در جای دیگر دستگیر شده.

سپس كلاینمن با قاتل كه همان مرگ است روبرو می‌شود و به طرز فجیعی به دست مرگ كشته می‌شود، در حالی كه گروه تجسس همچنان در پی یافتن قاتل است. این نمایشنامه هسته اصلی فیلم سایه ها و مه وودی آلن شد. نمایشنامه خدا در پانصد سال قبل از میلاد مسیح می‌گذرد. دو یونانی، یك نویسنده و یك بازیگر به نامهای هپاتیتیس و دیا بیتیس، در یك آمفی تئاتر خالی نشسته اند و سعی دارند برای نمایشنامه ای‌ بنام برده كه هر دو نقشی در آن دارند، پایانی بیابند. سوالاتی كه مطرح می‌شود همه دربارة خداوندست، عده ای در میان تماشاگران بلند می‌شوند، بحث می‌كنند و یا به بازیگران روی صحنه ملحق می‌شوند و یا تاتر را ترك می‌كنند. در پایان این دو یونانی همچنین در پی یافتن پایانی خوش برای نمایششان هستند.

در نمایشنامه پرسش آبراهام لینكلن از معاون مطبوعاتی اش می‌خواهد تا برای كنفرانس خبری پرسشی طرح كند. سوال اینست كه به عقیده شما پای یك آدم باید چقدر بلند باشد؟ لینكلن پاسخ می‌دهد باید آنقدر بلند باشد كه به زمین برسد. این پرسش را در اساس كشاورزی بنام ویل هینز طرح كرده است. او در عوض تقاضای عفو برای پسر محكوم به مرگش این معما را طرح می‌كند. لینكلن تصمیم می‌گیرد تا در كنفرانس مطبوعاتی بعدی پسر را عفو كند. این نمایشنامه استعاره ای از روشی است كه در آن كمدی می‌تواند به انسانها كمك كند تا حقیقت و احساسات درونی شان را كشف كنند – یعنی داستان زندگی خلاقانه خود آلن. نمایشنامه بعدی به نام
لامپ معلق در سال 1982 نوشته شد و مضمون آن توهمات زندگی روزمره ای است كه ما را از ایجاد تغییر در درون خودمان باز می‌دارد. ماجرا در 1945 اتفاق می‌افتد و به خانواده ای به نام پولاك می‌پردازد. پدر پیشخدمت یك رستوران است و بیزار از ظاهر تصنعی همسرش می‌خواهد با بتی معشوقه اش به فلوریدا یا نوادا بگریزد. آرزوی بتی این است كه طراح مد بشود. همسر الكلی است و در حسرت یك رابطه عاشقانه با جری وكسلر است. ( جری یك دلال سینمایی درجه 3 است). پل پسر خانواده در حال تمرین تردستی است و مادر تشویقش می‌كند اما او یك بی عرضه تمام عیار است.

دانلود فایل

  • کنکور را داشته باشد.


    مزایای بسته آموزشی:
    – تدریس جامع کلیه مطالب مربوط به عناوین نامبرده
    – حل و تحلیل مثال های مهم کتاب
    – حل مسائل مهم امتحانی خارج از کتاب
    – ارائه نکات ریز و ظریف کنکوری
    – استفاده از جدول، نمودار و تصاویر آموزشی و رنگی زیبا جهت بالا رفتن کیفیت آموزش
    – قابل پخش بودن ویدئوها با کامپیوتر، لب تاب و تلویزیون


    ویژگی های بسته آموزشی:
    – تعداد سرفصل های تدریس شده: 4
    – زمان آموزش: 97 دقیقه
    – تعداد صفحات جزوه: 10
    – حجم فایل اصلی: 123 مگابایت


    سرفصل های آموزشی:
    القای الکترومغناطیسی
    شار مغناطیسی
    قانون القای الکترومغناطیسی فارادی
    قانون لنز

    سرفصل کامل تمام دروس فصل 5 فیزیک 3 ریاضی و فصل 4 فیزیک 3 تجربی به صورت زیر است:

    القای الکتزومغناطیسی:
    القای الکترومغناطیسی
    شار مغناطیسی
    قانون القای الکترومغناطیسی فارادی
    قانون لنز
    القاگرها و اثر خودالقایی
    القای متقابل- انرژی ذخیره شده در القاگر
    جریان متناوب
    مبدل ها (ترانسفورماتورها)

    جزوات و فیلم های آموزشی سایر عناوین و دروس مربوط به کتاب حاضر و سایر کتاب ها را می توانید از همین سایت دانلود کنید.
  • دانلود فایل

  • جزوه + فیلم های ساده کردن عبارت های گویا – تقسیم چندجمله ای ها – تجزیه عبارت های جبری
  • بحث پیرامون زمینلرزه های باستانی و تاریخی
  • پژوهشی پیرامون امامزاده های زید و یحیی
  • پژوهشی پیرامون امامزاده های زید و یحیی-علیهم اسلام
  • بررسی زمینه های توافق در دیدگاههای ایران وروسیه پیرامون رژیم حقوقی دریای خزر
  • زمینه های توافق در دیدگاههای ایران و روسیه پیرامون رژیم حقوقی دریای خزر
  • ⭐️نمونه چارچوب نظری تحقیق در پایان نامه شخصیت و نظریه های پیرامون آن word
  • ⭐️نمونه چارچوب نظری تحقیق در پایان نامه سرمایه اجتماعی و نظریه های پیرامون آن word
  • ⭐️نمونه چارچوب نظری تحقیق در پایان نامه نظریه های پیرامون جغرافیای سیاسی word
  • ⭐️پاورپوینت روش های ابراز احساسات نظرات و افکار کودکان پیرامون حادثه
  • بررسی دقیق چینه نگاری سنگی سازند جیرود و تحلیل رخساره ها، محیط های رسوبی، رسم ستون رخساره ای و بحث پیرامون مدل رسوبی آن
  • دانلود اقدام پژوهی وظایف و نقش های انجمن اولیا و مربیان پیرامون تعلیم و تربیت دانش آموزان 📗 ⭐️
  • بررسی هنر تحقیقی پیرامون استندهای گرافیكی
  • بررسی تولید و پردازش تصویر دیجیتال و ارتباط آنها با جهان فیزیکی پیرامون ما