تحقیق اصول و شيوه‌هاي حكومت اسلامي در آينه 💯

دانلود تحقیق اصول و شيوه‌هاي حكومت اسلامي در آينه باکیفیت

🟢 بهترین کیفیت

🟢 ارزان

🟢 دانلود با لینک مستقیم و زیپ نشده

🟢 پشتیبانی 24 ساعته

تحقیق اصول و شيوه‌هاي حكومت اسلامي در آينه

تحقیق-اصول-و-شيوه‌هاي-حكومت-اسلامي-در-آينهلینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 37 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏اصول و شيوه‌هاي حكومت اسلامي در آينه
‏كلام امام علي عليه السلام
‏شايد ساده‌ترين و كوتاه‌ترين تعريفي كه بتوان از نهج البلاغه ارائه داد اين باشد كه بگوييم: نهج البلاغه كلام اميرالمومنين، علي عليه السلام است كه از حدود هزار سال پيش به صورت كتابي در سه بخش خطبه‌ها، نامه‌ها و كلمات قصار تدوين شده است. اما در حقيقت اين بيان قطره‌اي از دريا و ذره‌اي از دنياي اين كتاب عظيم را نيز در برنمي‌گيرد. كتابي كه منبعث از وحي و زيباترين و منطقي‌ترين و كامل‌ترين ادامه دهنده مسير قرآن است.
‏سنت تاريخ بشر همواره بر اين اساس بوده است كه امور جديد به مرور زمان كهنه شده و جوان‌ها، پير و كم كم از صحنه ذهن جامعه محو و به دست فراموشي سپرده مي‌شوند. به عبارت ديگر فرسودگي، كهولت، محو شدن، بي رنگ شدن با گذشت زمان ولو مهم‌ترين حوادث عالم، از مهم‌ترين قوانين تاريخ بشر و بلكه خاصيت عالم ماده است. ولي در اين ميان مسائلي استثنائي وجود دارد كه از اين سنت تبعيت نمي‌كند و گذشت زمان، اثري روي آن نمي‌گذارد بلكه برعكس به جاي كمرنگ شدن، روز به روز نامي‌تر و پرجوش‌تر و پررنگ‌تر جلوه مي‌كند. از جمله اين موارد، قرآن كريم است كه در راس تمام امور قرار دارد. و پس از آن نهج البلاغه نيز از سنخ همين گونه امور است. چنان كه امروز ملاحظه مي‌كنيم علاوه بر هشتاد و يك شرح و ترجمه‌اي كه علامه اميني -رحمه الله- در الغدير در شرح حال مرحوم سيدرضي براي نهج البلاغه نقل مي‌كند، باز هم شرح فراواني بر اين اثر عظيم نوشته شده و مي‌شود و باز هم مي‌بينيم كه مسائل ناگفته در نهج البلاغه فراوان است و هر سخن جديدي نيز كه در مورد آن بيان مي‌گردد، تازگي دارد.
‏اميرمومنان عليه السلام در پاسخ به ‏كساني كه او را در برابر معاويه متهم به نداشتن ‏«‏سياست‏»‏ مي‏‌‏كردند فرمود: به خدا ‏قسم، معاويه از من زيرك‏‌‏تر و سياستمدارتر نيست، ولي او حيله باز و فاجر است و اگر ‏از حيله گري و مكاري نفرت نداشتم از زيرك‏‌‏ترين مردم بودم، لكن هر مكر و حيله‏‌‏اي ‏همراه با فسق و فجور است و فسق و فجور هم كفر را همراه خود دارد و هر مكار و ‏حيله‏‌‏گري روز قيامت همراه خود پرچم و نشاني دارد كه با آن شناخته مي‏‌‏شود.
‏دليل اين امر آن است كه نهج البلاغه از همان جايي جوشيده كه قرآن از آنجا جوشيده است. نهج البلاغه فرسوده و كهنه نمي‌شود همانگونه كه قرآن فرسوده و كهنه نمي‌شود و اين واقعيتي عيني و انكارناپذير است، چنان كه خطبه‌ها و كلمات حضرت علي عليه السلام كه در جامعه اسلامي آن روز بيان فرموده بودند، امروزه نيز در صحنه اجتماع كاربردي قوي دارد كتاب نهج البلاغه در عين حالي كه مباحثي درباره معارف الهي، بحث‌هاي اخلاقي و تهذيب نفس و… دارد اما عمده مباحث آن را مسائل مربوط به حكومت تشكيل مي‌دهد، به ويژه بخش نامه‌ها كه بيشتر مباحث آن سياسي و مربوط به نظام حكومت اسلامي است. در اين ميان، عهدنامه مالك اشتر يا فرمان تاريخي امام علي عليه السلام به يار و صحابي وفادار خود مالك اشتر نخعي، يكي از درخشان‌ترين فصول نهج البلاغه است كه در آن قوانين حكومت ديني اسلامي از زبان امام خطاب به مالك اشتر بيان شده است. اما حقيقت اين است كه تمام انسان‌ها در همه مكان‌ها و زمان‌ها مخاطب اين فرمان و پيمان هستند. به عبارت ديگر، احكام و فرامين انسان سازي و فشرده‌اي از افكار و انديشه‌هاي علي عليه السلام به صورت بسيار دقيق و عميق در اين نامه بيان شده و در آن تكليف تمامي افراد بشر چه به عنوان يك انسان در جامعه و چه به عنوان حاكمي مسئول در جامعه اسلامي براي اجراي احكام اسلام روشن شده است . سفارش‌هاي آن حضرت در اين نامه خطاب به مالك اشتر و بلكه خطاب به نوع انسانيت، هرگاه به درستي در جامعه اجرا شود ضامن ايجاد عدالت و امنيت و آرامش جامعه انساني و بلكه ضامن ايجاد حكومتي ديني براساس ملاك‌هاي اسلام است .
‏امير مومنان عليه السلام خطاب به مالك ‏اشتر: ‏مهرباني بر مردم را ‏پوشش قلبت قرار ده و به آنها محبت روا دار و لطف و مهر داشته باش و براي آنان چون ‏حيواني درنده و ضرر رسان نباش كه خوردنشان را مغتنم شماري . ‏در زمان حضرت امير عليه السلام كوردلان و ‏جاهلاني بودند كه امام را متهم به بي‏‌‏سياستي مي‏‌‏كردند و مثال معاويه را به عنوان ‏سياستمداري آگاه مي‏‌‏ستودند، چنان كه امام عليه السلام در قسمتي از خطبه خويش، ‏دردمندانه در اين خصوص مي‏‌‏فرمايند: ‏«‏به خدا قسم، معاويه از من زيرك‏‌‏تر و ‏سياستمدارتر نيست. ولي او حيله باز و فاجر است و اگر از حيله‏‌‏گري و مكاري نفرت ‏نداشتم از زيرك‏‌‏ترين مردم بودم. ولي هر مكري همراه با فسق و فجور است و فسق و فجور ‏هم كفر را همراه خود دارد، و هر مكاري روز قيامت همراه خود پرچم و نشاني دارد كه با ‏آن شناخته مي‏‌‏شود. قسم به خدا كه مكارها نمي‏‌‏توانند مرا غافلگير كنند و فريب بدهند ‏و قدرتمندان نمي‏‌‏توانند مرا تحت فشار و در حال ضعف قرار دهند.»
‏البته در برخي نوشته‌هاي مخالفين شيعه، اين اظهار نظر به چشم مي‌خورد كه علي عليه السلام با همه فضائل و كمالات، آگاهي به علم سياست و حكومت نداشت و مشكلات دوران پنج ساله حكومت ايشان نيز از عدم سياستمداري ايشان ناشي شده بود.
‏اينگونه قضاوت‌ها كه معلول عدم شناخت كافي از اسلام و شخصيت آن حضرت عليه السلام است، بدين سبب است كه اينان اين حقيقت را نمي‌بينند كه علي عليه السلام براي اجراي اسلام و احياي مكتب و با التزام به اصول اسلامي و انساني حكومت مي‌كرد، در حالي كه معاويه و يا ديگر حاكمان به ظاهر موفق و سياستمدار آن دوران، به خاطر ارضاي حس برتري طلبي و رياست خواهي و تمايلات شهواني خويش تلاش مي‌كردند و عجيب است كه اين افراد، اينگونه حيله‌هاي شيطاني معاويه و عمروعاص و طلحه و زبير و… را به حساب سياستمداران، و تلاش حضرت علي عليه السلام در عزل برخي واليان و قطع مستمري زورمندان را به حساب بي‌سياستي مي‌گذراند. در حالي كه قطع نظر از علم امامت و تعليمات خاص پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله، سرعت عمل و هوش اميرالمومنين عليه السلام در متن حوادث و جريانات سياسي و نظامي و اقتصادي كشور، سندي قطعي در سياستمداري امام عليه السلام و احاطه ايشان بر فنون و رموز كشورداري است.
‏در دوران حكومت اميرالمومنين عليه ‏السلام، هنگامي كه دو لشگر در برابر هم قرار مي‏‌‏گرفتند، هر دو لشگر نماز مي‏‌‏خواندند ‏و در ماه رمضان روزه مي‏‌‏گرفتند و از ميان هر دو بانگ تلاوت قرآن شنيده مي‏‌‏شد و به ‏جز تعداد اندكي صحابي وفادار چون عمار ياسر و مالك اشتر، بسياري ديگر از مسلمانان ‏مردد بوده و اختلاف داشتند و اين از مهم‏‌‏ترين خصوصيات ويژه دوران اميرالمومنين عليه ‏السلام و رنج‏‌‏هاي ايشان بود.
‏اين نكته قابل توجه است كه حتي در زمان خود حضرت امير المومنين عليه السلام نيز كوردلان و جاهلاني بودند كه امام را متهم به بي‌سياستي مي‌كردند و مثال معاويه را به عنوان سياستمداري آگاه مي‌ستودند، چنان كه امام عليه السلام در قسمتي از خطبه خويش، دردمندانه در اين خصوص مي‌فرمايند:
‏« … واللهِ ما معاويةُ بِاَدْهَي مِنّي وَ لكنَّهُ يَغْدِرُ وَ يَفْجُرُ، وَ لَولا كَراهِيَةُ الغَدْرِ لَكُنتُ مِن اَدْهَي الناسِ. وَ لكن كُلُّ غُدَرَةٍ فُجَرَةٌ وَ كُلُّ فُجَرَةٍ كُفَرَةٌ . وَ لِكُلِّ غَادِرٍ لِواءٌ يُعرَفُ بِهِ يَومَ القِيامَةِ، وَاللهِ مَا اُسْتَغفَلُ بِالمَكِيدَةِ وَ لا اُسْتَغمَزُ بِالشَّدِيدَةِ.» (1)
‏« به خدا قسم، معاويه از من زيرك‌تر و سياستمدارتر نيست. ولي او حيله باز و فاجر است و اگر از حيله‌گري و مكاري نفرت نداشتم از زيرك‌ترين مردم بودم. ولي هر مكري همراه با فسق و فجور است و فسق و فجور هم كفر را همراه خود دارد، و هر مكاري روز قيامت همراه خود پرچم و نشاني دارد كه با آن شناخته مي‌شود. قسم به خدا كه مكارها نمي‌توانند مرا غافلگير كنند و فريب بدهند و قدرتمندان نمي‌توانند مرا تحت فشار و در حال ضعف قرار دهند.»
‏امام عليه السلام در اين جملات، حيله‌گري و فريبكاري را فسق و آن را ملازم با كفر و مايه رسوايي در قيامت معرفي مي‌كند و پايبندي به اصل دين را مانع روي آوري به حيله‌گري مي‌داند.
‏به هر جهت، با مراجعه به بسياري از جملات امام عليه السلام در نهج البلاغه روشن مي‌شود كه علي عليه السلام نه تنها سياستمدار است بلكه مجري سياستي صحيح در جامعه است و با آگاهي كامل از ريزه‌كاري‌هاي سياست و كشورداري و مردم‌داري، كه آنها را از متن اسلام و معارف قرآن بيرون مي‌كشيد، با تكيه بر اصول و مباني اسلامي و انساني، برخورد و دستورالعمل سياسي خود را صادر مي‌نمود.

 

دانلود فایل