تحقیق ترجمه تحریر اصول الفقه 💯

دانلود تحقیق ترجمه تحریر اصول الفقه باکیفیت

🟢 بهترین کیفیت

🟢 ارزان

🟢 دانلود با لینک مستقیم و زیپ نشده

🟢 پشتیبانی 24 ساعته

تحقیق ترجمه تحریر اصول الفقه

تحقیق-ترجمه-تحریر-اصول-الفقهلینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 131 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

1
‏بسمه تعالی
‏مقدمه
‏از نظر اصولیان شیعه یکی از دلیل های احکام شرعی عقل ی باشد و درباره حجیت داشتن عقل (اینکه ادراک و حکم عقل حجیت دارد یا خیر) درمباحث محبت صحبت خواهیم کرد. اما آنچه در اینجا مورد بحث است این است که بر فرض که عقل از حجیت برخوردار باشد یعنی از مصادیق حکم عقل که دلیل حکم شرعی است بحث می شود.
‏دلیل عقلی و اقسام آن
‏تعریف دلیل عقلی:‏ عبارت است از هر حکم عقلی که موجب قطع به حکم شرعی می گردد به تعبیردیگر هر قضیه عقلیه ای که بوسیله آن بتوان علم قطعی به حکم شرعی حاصل نمود آن را دلیل عقلی گویند.
‏علم به حکم شرعی (از آنهایی که از ‏«‏ممکنات‏»‏ بشمار می آید) همانند دیگر معلومات نیازمند علت است زیرا هیچ ممکنی بدون وجود علیت محال است که وجود یابد‏ ‏و علت این علم به احکام شرعی که از معلومات تصدیقی به حساب می آید بناچار باید یکی از دلیلهای سه گانه باشد‏ قیاس‏ یا‏ استقرار‏ یا‏ تمثیل‏.
‏قیاس:‏ قولی است ترکیب شده از چند قضیه که چون آن قضایا مسلم گردد قضیه دیگری ذاتاً از آن لازم می گردد.
‏استقراء:‏ عبارت است از اینکه ذهن جزئیات متعدد را تحقیق ‏کند و از آنها حکم کلی دریافت کند.
3
‏تمثیل:‏ عبارت است از اثبات حکم در یک امر جزئی به موجب ثبوت آن حکم در جزئی دیگری که شبیه آن است.
‏اما استقراء چون استدلال کردن به خاص است بر عام و ممکن است سایر مواردی که ما به خاطر استقرا آنها را مشمول حکم دانسته ایم در واقع دارای این حکم نباشند بنابراین استقراء دلیلی نیست که بتوان حکم شرعی را با آن ثابت کرد.
‏تمثیل نیز از نظر ما امامیه حجت نیست زیرا همان قیاس در اصطلاح علمای اصول و فقهاست تمثیل را قیاس فقهی می گویند زیرا اهل سنت آن را از جمله ادله احکام شرعی قرار داده اند فقهای شیعه منکر آن بوده و عمل به آن را موجب ابطال دین و انهدام شریعت دانسته اند. بنابراین حال که استقراء‏ و‏ تمثیل نمی توانند علت علم به احکام شرعی باشند در نتیجه علت علم احکام شرعی منحصر به قیاس در اصطلاح منطقیون می شود و ما تنها برای کشف حکم شرعی نیازمند تشکیل قیاس و استدلال منطقی هستیم حال که چنین است هر قیاس ناگزیر باید از دو مقدمه (یکی صغری دیگر کبری) تشکیل شود خواه قیاس استثنایی باشد خواه قیاس اقترانی.
‏قیاس استثنایی:‏ عبارت است از قیاسی که نتیجه یا نقیض نتیجه در مقدمات بالفعل موجود باشد مانند اگر زی‏د‏ عادل باشد مطیع خداست (صغری) لکن زی‏د مطیع خدا نیست (کبری) پس زید‏ عادل‏ نیست‏ (نتیجه)
‏قیاس اقترائی:‏ عبارت است از قیاسی که نتیجه یا نقیض نتیجه بالفعل در مقدمات موجود نباشد مثال این غذا غیربهداشتی است (صغری) هر غذای غیربهداشتی موجب بیماری است (کبری) این غذا موجب بیماری است (نتیجه).
4
‏این دو مقدمه گاهی هر دو غیر عقلی (نقلی) هستند که در این صورت دلیلی که از آن دو مقدمه شرعی تشکیل می شود ‏دلیل شرعی‏ نام دارد.
‏(در این حالت هر دو مقدمه شرعی هستند) مثال: طهارت در نماز واجب است (‏صغری‏) (طواف خانه کعبه در حکم نماز است) ‏(‏کبری‏)‏ پس طهارت در طواف خانه کعبه واجب است (نتیجه).
‏که در مقابل دلیل عقلی قرار دارد (که هر دو مقوله آن عقلی است و از شرع گرفته نشده) که این قضیه از محل بحث ما خارج است.
‏اما گاهی هر دو مقدمه یا یکی از دو مقدمه ای که قیاس منطقی ما را تشکیل می دهند عقلی است یعنی از جمله چیزهایی است که عقل به تنهایی و بدون اینکه به حکم شرعی تکیه کند حکم می کند که در اینصورت دلیلی که از این دو مقدمه تشکیل می شود دلیل عقلی نام دارد و دلیل عقلی به دو نوع تقسیم می شود:
‏1-مستقلات عقلی:
‏تعریف:‏ گاهی هر دو مقدمه عقلی هستند که مستقلات عقلی نام دارد مانند خوبی عدالت و بدی ظلم یعنی آن سلسله احکام عقلی است که عقل بطور مستقل و بدون دخالت شرع ابتدائاً به آن حکم می کند مانند اینکه عقل در ابتدا به حسن یا قبح حکم می کند بدون دخالت شرع که حکم صادره از سوی عقل را صغری قرار داده و سپس کبرای کلی به آن اضافه کرده یعنی هر چه عقل به آن حکم کند شرع نیز به آن حکم خواهد کرد مانند عدل عقلاً حسن است (صغری عقلی) هر چه حسن است به حکم عقل شرعاً واجب است (کبری عقلی) این عدل واجب است (نتیجه)
4
‏نتیجه:
‏صغرای قیاس:‏ آن عبارت است از اینکه درک عقل را از افعال اختیاری انسان بیان کنیم مبنی بر اینکه کدام یک از این افعال اختیاری از نظر عقل حسن بوده و شایست‏ه انجام دادن است و کدامیک قبیح بوده و ترک آن شایسته است.
‏کبرای قیاس:‏ آن عبارت است از اینکه بیان کنیم آیا آنچه را عقل درک می کند لازمه آن این است که شرع نیز همان حکم عقل را درک کند یعنی آیا شرع باید بر طبق آنچه که عقل بدان حکم کرده است حکم کند یا چنین چیزی لازم نیست و این همام مسئله اصولی است که تحت عنوان ملازمات عقلیه مطرح می شود و موضوع ‏«‏حجیت عقل‏»‏ از همین دو مسئله:
‏1-درک قبح و حسن افعال اختیاری توسط عقل
‏2-درک ملازمه بین حکم عقل و حکم شرع مهیا می شود.
‏غیر مستقلات عقلی:
‏آن عبارت است از‏:‏ مواردی که عقل در رسیدن به نتیجه و استکشاف حکم شرعی تنها و مستقل نیست بلکه عقل در یکی از دو مقدمه قیاس از حکم شرعی کمک می گیرد و مقدمه دیگر که کبرای قیاس است یک حکم عقلی است و آن این است که عقل حکم می کند به اینکه بین حکم در مقدمه اول (صغری) و بین حکم شرعی دوم (کبری) عقلاً ملازمه برقرار است.

 

دانلود فایل