تحقیق اصول پايه ايمني شناسي در ارولوژي 169 ص 💯

دانلود تحقیق اصول پايه ايمني شناسي در ارولوژي 169 ص باکیفیت

🟢 بهترین کیفیت

🟢 ارزان

🟢 دانلود با لینک مستقیم و زیپ نشده

🟢 پشتیبانی 24 ساعته

تحقیق اصول پايه ايمني شناسي در ارولوژي 169 ص

تحقیق-اصول-پايه-ايمني-شناسي-در-ارولوژي-169-صلینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 173 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏2
‏اصول پايه ايمني شناسي در ارولوژي
‏سيستم ايمني براي تداوم سلامتي و براي مبارزه با بيماريهاي برخاسته از عوامل خارجي و داخلي ضروري است مكانيسم‏‌‏ها‏ي مختلف ايمني در اختلالات اورولوژيك دخيل هستند كه شامل بوجود آمدن و پيشرفت كانسرهاي اورولوژيك، عفونتهاي سيستم ادراري. رد اعضاء پيوندي، ترانسفوزيون محصولات خوني و اب‏ن‏ور ماليتي‏‌‏ها‏ي دستگاه توليد مثل مذكر‏ مي‏‌‏باشند. امروزه تقسيم بنديهاي پاسخ ايمني براساس جمعيتهاي سلولي خاص، مواد مترشحه از آنها و ساختمان غشائي شان و مكانيسم‏‌‏ها‏ي داخل سلولي آغاز كننده اين پاسخ‏‌‏ها مي‏‌‏باشد. اطلاعات بدست آمده ناشي از پيشرفت سريع ايمونولوژي مولكولي شامل ابداع آنتي باديهاي مونوكلونال، تكنيكهاي نوتركيبي ژنها و توانايي انتقال يا برداشت ژنها از حيوانات و همچنين كلون كردن جمعيتهاي سلولي‏ مي‏‌‏باشد. با اين وجود پاسخ ايمني با خصوصيات منحصر به فرد آن در كارائي و قابليت انطباق آن در مقابل بسياري از مهاجمين خارجي شناخته‏ مي‏‌‏شود اين خصوصيات شامل 1- توانايي شناخت خودي از بيگانه 2- ويژگي3- خاطره 4- تقويت سريع‏ مي‏‌‏باشند.
‏ايمني ذاتي و اكتسابي
‏آنچه را كه ما بعنوان سيستم ايمني‏ مي‏‌‏شناسيم شامل دو پاسخ بيولوژيك مجزا يعني ايمني ذاتي و ايمني اكتسابي‏ مي‏‌‏شود. پاسخ‏‌‏ها‏ي ذاتي مربوط به ساختمان ذاتي سلول بوده و طي تماسهاي مكرر با همان عامل مهاجم بوجود نمي آيند. مكانيسم دفاع ذاتي شامل سدهاي دفاعي غيراختصاصي علي‏ه عوامل مهاجم است كه عمدتاً بستگي به سدهاي فيزيكي، سلولهاي فاگوسيتي، سلولهاي NK‏. كمپلمان، پروتئينهاي فاز حاد، ليزوزيم و اي‏ن‏ترفرونها دارد. خط اوليه دفاعي بدن شامل سدهاي مكانيكي. شيميايي و بيولوژيك‏ مي‏‌‏شود كه در خارج غشاء پايه پوست و غشاء مخاطي دستگاه تنفس و گوارشي و ادراري قرار دارند. تاژكها و مژكها بعنوان فيلتري كه ميكروبها را به بيرون‏ مي‏‌‏رانند عمل‏ مي‏‌‏كنند. پريستا‏لت‏يسم‏‌‏ها‏ي قوي و دوره اي دستگاه ادراري مانع صعود باكتريها به كليه‏‌‏ها مي‏‌‏شود. ‏پاسخ‏‌‏ها‏ي اكتسابي خاص از تماس مكرر با يك عامل مهاجم ناشي شده و عمدتا توسط جمعيتهاي لنفوسيتي كه هر يك عليه عامل مهاجم خاص حساس شده اند بوجود‏ مي‏‌‏آيند. بعلاوه تكثير و گسترش ‏كلونال جمعيتهاي خاص لنفوسيتي بعد از تماس اوليه با يك مولكول خارجي روي داده و لنفوسيتها داراي خاطره شده و درتماس بعدي با همان مولكول بيگانه پاسخ شديدتري نشان
‏2
‏ مي‏‌‏دهند. نقاط مختلف تداخلات عمل سيستم ايمني ذاتي و اكتسابي اغلب منجر به پاسخي شديدتر از مجموع عمل تك تك آنها‏ مي‏‌‏شود.
‏فاگوسيتوز
‏فاگوسيتوز يك پاسخ غيراختصاصي و ذاتي نونر‏وفيلها و ‏م‏ا‏ک‏روفاژهاي در گردش است كه فعالانه ميكروبها را بلعيده و سموم ميكروب كش ترشح‏ مي‏‌‏نمايند. فاگوسيتها همچنين شامل سلولهاي رت‏ي‏كولواندوتليال مثل سلولهاي كوپفر در كبد و ماكروفاژهاي آلوئولر‏ مي‏‌‏شود. اين پروسه توسط پروتئنهاي سيستم كمپلمان (C3b)‏ و ايمونوگلوبولينهايي كه ‏با ‏ميكروبها باند شده و بعنوان ‏اپسونين عمل نموده و از طريق رسپتورهاي سطحي خود به فاگوسيتها متصل‏ مي‏‌‏شوند، تقويت‏ مي‏‌‏گردد. ماكروفاژها داراي پاهاي كاذبي هستند كه بطرف ميكروبهاي اپسونيزه دراز نموده و آنها را دربرگرفته و بشكل آلوئولهاي فاگوسيتي درمياورند كه در نهايت بداخل خود رانده و با واكو‏ئولهاي ليزوزومي خود ادغام‏ مي‏‌‏نمايند كه در اثر اين عمل ميكروبها يا اجزاء خارجي در اثر عمل آنزيمهاي هضمي تخريب‏ مي‏‌‏شوند. عمل كشتن سلولهاي خارجي در فاگوسيتها توسط واسطه‏‌‏ها‏ي اكسيژني و پراكسيد هيدروژن صورت‏ مي‏‌‏پذيرد.
‏كمپلمان
‏يك جزء اصلي ايمني ذاتي بدن مجموعه پروتئينهاي محلول (20 پروتئين) سيستم كمپلمان‏ مي‏‌‏باشد. بمحض اينكه كمپلمان فعال شود مستقيماً موجب ليز باكتريها يا ويروسها‏ مي‏‌‏شوند. ‏همچنين بسياري از اجزاء سيستم كمپلمان در تنظيم پاسخ ايمني نقش مهمي دارند. فعال شدن كمپلمان منجر به يك پديده آبشاري‏ مي‏‌‏شود يعني محصول يك واكنش بعنوان يك كاتاليزور محصول بعدي عمل‏ مي‏‌‏كند هر جزء در كمپلمان با حرف C‏ و يك عدد نمايش داده‏ مي‏‌‏شود كه ترتيب اعداد برحسب كشف اجزاء مورد نظر توسط محققين است و نه ترتيب ‏عمل اين اجزاء. زير مجموعه ‏هر ‏جزء كمپلمان با حروف a‏ و b‏ نمايش داده‏ مي‏‌‏شود. مهم ترين جزء C3‏ است كه داراي وزن مولكولي 195 KD‏ مي‏‌‏باشد. هنگامي كه سيستم كمپلمان با يك ماده هدف وارد واكنش‏ مي‏‌‏شود. ابتدا C3 Convertase‏ فعال‏ مي‏‌‏شود كه C3‏ را به C3a‏ و C3b‏ تبديل‏ مي‏‌‏كند. C3b‏ متصل به ماده هدف خود بعنوان جزئي از آنزيم مبدل
‏3
C5‏ عمل‏ مي‏‌‏نمايد. تركيب C5b‏ با اجزاء C6-C9‏ موجب تشكيل كمپلكس مهاجم غشايي‏ مي‏‌‏شود كه اين كمپلكس نيز به نوبه خود با ليپيد غشايي سلول هدف ادغام شده و موج‏ب‏ صدمه به غشاء سلول و نهايتاً خروج پتاسيم از سلول و ورود آب و نمك به آن‏ مي‏‌‏گردد (ليزهيپوتونيك سلول). تمام C3b‏ توليد شده بعنوان Convertase‏ براي C5‏ عمل نمي نمايد. بعضي از آنها مستقيماً به غشاء سلول متصل و بعنوان اپسونين براي فاگوسيتها (مثل نوتروفيل‏‌‏ها‏ و ماكروفاژها) كه داراي ‏سپتور اختصاصي براي C3b‏ هستند عمل‏ مي‏‌‏كنند. بعلاوه اجزاء C3a‏ و C5a‏ بعنوان يك آنافيلاتوكسين قوي عمل‏ مي‏‌‏كنند كه موجب دگرانوله شدن ماست سلها و آزاد شدن هيستامين و نهايتاً افزايش نفوذ پذيري عروق و انقباض عضلات صاف‏ مي‏‌‏شوند. جزء C5a‏ نيز بعنوان يك فراخواننده شيميايي براي نوتروفيلها و ماكروفاژها عمل‏ مي‏‌‏كند. مواد متعددي‏ مي‏‌‏توانند موجب آغاز فعاليت سيستم كمپلمان شوند. سيستم كمپلمان از دو مسير فعال‏ مي‏‌‏شود. مسير كلاسيك مكانيسمي است كه C3‏ را از طريق پروتئنهاي سرمي C1‏ و C4‏ و C2‏ فعال‏ مي‏‌‏كند. اين پروسه وقتي كه يك كمپلكس Ag-Ab‏ اولين جزء يعني C1b‏ را فعال‏ مي‏‌‏كند آغاز شده و نهايتاً آبشار C1qrs,4,2,3,5,6,7,8,9 ‏ موجب ليز‏ مي‏‌‏گردد. براي فيكساسيون كمپلمان يك IgM‏ و يا چندين IgG‏ ‏مورد نياز‏ مي‏‌‏باشد مسير آلترنايتو غير وابسته به آنتي بادي است و نيازي به C1‏ و C4‏ و C2‏ براي آغاز پروسه ندارد اين مسير وابسته به محصولات باكتريايي مثل آندوتوكسين و پلي ساكاريدهاي ميكروبي و يك گلوبولين سرمي بنام پروپردين كه مستقيماً C3‏ را فعال‏ مي‏‌‏كند،‏ مي‏‌‏باشد. يك C3 convertase‏ آلترنايتو تشكيل و موجب آغاز سكانسي‏ مي‏‌‏گردد كه نهايتاً منجربه ليز سلولي‏ مي‏‌‏شود. سيستم كمپلمان با مهاركننده‏‌‏ها‏ي آندوژن كه ميزبان را در مقابل فعال شدن‏‌‏ها‏ي مكرر كمپلمان حفاظت‏ مي‏‌‏كنند تنظيم‏ مي‏‌‏شود. اين پروتئينهاي تنظيمي كمپلمان ‏مثل accelerating factor‏- cofactor prot., decay‏ nembrane‏ (MCP)‏ و CD46‏ و CD56‏ گليكوپروتئينهايي هستند كه روي غشاء اريتروسيتها و پلاكتها و نوتروفيلها و برخي از سلولهاي اپي تليال مخاطي و اندوتليا‏ل‏ يافت‏ مي‏‌‏شوند. اين عوامل از طريق غيرفعال كردن C3/5 convertase‏ عمل‏ مي‏‌‏نمايند. جالب است بدانيد كه ژن انساني فاكتور decay-accelerating‏ به ژنوم خوك منتقل شده تا از رد پيوند زنوگرافت Pig-to-primate‏ توسط سيستم كمپلمان جلوگيري شود.
‏5
‏بافتها و ارگانهاي لنفوئيدي
‏در حاليكه تداخل عمل‏‌‏ها‏ي سيستم ايمني اغلب بعنوان وقايع مستقلي تعريف‏ مي‏‌‏شوند ولي در موجود ‏زنده اين وقايع در داخل ساختمان ارگانيزه بافت لنفاوي بوقوع‏ مي‏‌‏پيوندد. سلولهاي بنيادي مغز استخوان بسمت سلولهاي B‏ و T‏ (در ارگانهاي لنفاوي اوليه) تمايز يافته و سپس در بافتهاي لنفاوي ثانوي كلونيزه شده در اين محلها پاسخ ايمني ايجاد‏ مي‏‌‏شود. ارگانهاي اوليه لنفوئيدي شامل تيموس كه مسئول انتخاب و آموزش T cell‏ ومغز استخوان كه مسئول آموزش B cell‏ها است،‏ مي‏‌‏شود. بافتهاي لنفاوي ثانويه يامحيطي شمال طحال، لنف نودها و بافت مفروش كننده دستگاه گوار‏ش‏، تنفسي و ادراري‏ مي‏‌‏شوند. طحال خون را فيلتره‏ مي‏‌‏كند و غدد لنفاوي مسئوليت در‏ن‏اژ بافتهاي بدن را بعهده دارند و بافتهاي لنفاوي غيركپسوله موجود در سطوح مخاطي‏ مي‏‌‏توانند IgA‏ ‏ترشح كنند. بافتهاي لنفاوي از طريق شبكه اي متشكل از عروق لنفاوي با هم مرتبط هستند. اين عروق لنفاتيك همه احشاء بدن را در ناژ نموده و از طريق Thoracic duct‏ به گردش خون‏ مي‏‌‏پيوندند. اين ارتباط توسط جمعيتي از لنفوسيتهاي در حال گرد‏ش كه‏ مي‏‌‏توانند از خون به داخل طحال و غدد لنفاوي و بافتهاي لنفاوي رفت و آمد كنند برقرار‏ مي‏‌‏شود. اين عبور و مرور لنفوسيتها بين بافتهاي محيطي و غدد لنفاوي و جريان خون خاصيت منحصر بفردي است كه موجب يك پاسخ ايمني كامل‏ مي‏‌‏گردد. سلولهاي حساس به آنتي ژن توانايي هجوم ‏به بافتهاي محيطي براي فعال شدن اوليه را داشته و سلولهاي memory‏ (خاطره اي) نيز‏ مي‏‌‏توانند در اين مكانها پخش شده و پاسخ‏‌‏ها‏ي ايجاد شده را تقويت نمايند. عبور و مرور سلولهاي ايمني سازماندهي شده و محدود بوده و جمعيت مشخصي به سمت مكانهاي خاص هدايت‏ مي‏‌‏شوند. براي مثال لنفوپلاستها و سلولهاي خاطره اي مهاجرت بافتي محدود شده اي به مناطق خارج لنفي مثل پوست يا سطوح مخاطي دارند. ‏درحاليكه لنفوسيتها و نوتروفيلها و مونوسيتها در پاسخ به مدياتورهاي موضعي بسمت مناطق التهابي مهاجرت‏ مي‏‌‏كنند. چنين جهت يابي سلولهاي ايمني را Homing‏ مي‏‌‏نامند كه از تداخل عمل بين رسپتورهاي خودي كه ليگاندهاي مكمل خود را در روي سلولهاي اندوتليال بافتهاي اختصاصي پيدا‏ مي‏‌‏كنند. ناشي‏ مي‏‌‏شود. علاوه براين سلولها‏ مي‏‌‏توانند بطور مكانيكي از خون وارد غدد لنفاوي و طحال شوند (از طريق اندوتليوم و نولهاي Postcapillary‏). در طحال لنفوسيتها از آرتريولها وارد مناطق لنفوئيدي (پولپ سفيد)

 

دانلود فایل